5سریع نوشتم:
+ساعت چند؟
چانگبین=هر ساعتی تو بگی بیب!
همین ک خواستم جوابشو بدم گوشیم از دستم قاپیده شد..با اخم ب هیون نگاه کردم و گفتم:
+پسش بده!
_اومم..چانگبین!
سوالی نگاهش کردم ک با سرعت شروع ب تایپ کرد
+هی هی چیکار میکنی؟
تا خواستم گوشیمو پس بگیرم هلم داد عقب..
"وادافاک؟"
بعد چند دقیقه گوشیم رو پس داد و پوزخندی زد..سریع شروع کردم ب خوندن و هر لحظه چشمام گشاد تر میشد..حسابی دعوا کرده بودن هیون خودشو "دوست پسر" من معرفی کرده بود؟؟؟
"وای خدای من...."
با عصبانیت توپیدم بهش:
+چرا از پیش خودت میگی دوست پسرمی -_-؟
_توت فرنگی جوش نزن!
با عصبانیت از کلاس زدم بیرون و توجهی ب معلمی ک مدام صدام میزد نشون ندادم..
......"فاک فاک فاککککک هیون بیچارت میکنم"
یکبار دیگ بهش زنگ زدم ولی بازم جواب نداد!
"فاکککککک یوووووو ازت متنفرم هوانگ هیونجین"
سریع برای چانگبین نوشتم:
+چانگبینی ی اشتباهی پیش اومده..هیونجین اصلا دوست پسرم نیستتت!
گوشیمو پرت کردم رو تخت و اهی کشیدم..
"یعنی الان اگ ی کار هیجانی انجام میدادم مغزم منفجر نمیشد؟"
"پس برا همونه چان همچین مواقعی خودشو پرت میکنه تو استخر=/"
"یعنی اگ خودمو از بالکن بندازم مستقیم فرود میام تو اب؟-_-"
مشغول حساب کتاب بودم و اخرشم تصمیم گرفتم انجامش بدم.ب نظر جالب میومد=|
همین ک میخواستم خودمو بندازم کمرم صفت چسبیده شد و باعث شد جیغی بکشم!
با ترس ب چان نگاه کردم و محکم هولش دادم اون ور..
چان صداشو نازک کرد و پشت سر هم ور میزد:×دیوانه شدی لیکس؟میخوای خودتو بکشی؟=/
+ن خره..میخواستم مث تو شوک بدم ب بدنم'-'
چان محکم زد تو سرم و دادی کشیدم!
+وحشی! چ مرگته؟
×اینجوری میخوای ب خودت شوک بدی؟=| این شوکی ک تو میخواستی بدی دیگ راه برگشتی نداره روانی=/
+خیل خب حالا..نهایتا میمردم از دست همتون راحت میشدم.
×چیشده لیکس؟
YOU ARE READING
𝐌𝐲 𝐏𝐢𝐧𝐤 𝐜𝐡𝐨𝐜𝐨𝐥𝐚𝐭𝐞'
Fanfiction[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] [𝐂𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐇𝐲𝐮𝐧𝐥𝐢𝐱] [𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐒𝐦𝐮𝐭_𝐒𝐜𝐡𝐨𝐨𝐥 𝐋𝐢𝐟𝐞_𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐁𝐚𝐛𝐲?] _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ [اون خود دردسر بود... و من درگیر ی دردسر بزرگ شدم به اسم "عشق" ! ]