𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟑

1.2K 190 63
                                    

23

"فلیکس"

_دوست داری اول کجا بریم؟

+عام..لباس ست؟

_بریم..ی فروشگاهی میشناسم..خیلی بزرگه..هرچیز ستی ک بخوای داره..

+اخجون..

_واستا..

+چیزی شده؟

محکم بغلم کرد و گفت:

_الان خوشحالی؟

+معلومه ک خوشحالم..دیوانه شدی هیون؟

_ناراحت نیستی ک باید از ی بچه 11 ساله مراقبت کنی؟

+ن..باور کن هیونجین من هیچ مشکلی با نیکی ندارم..

_ناراحت نیستی ک جوونیت حروم شد؟بخاطر ی آدم بی عرضه؟

بغض کردم و پیرهنشو توی مشتم گرفتم.

+مهم نیست ک دیگ اون پسر 15 ساله کوچولو تو نیستم..مهم نیست ک دیگ پدری ندارم..مهم نیست ک باید ی بچه 11 ساله رو بزرگ کنم..شاید سرنوشت عشق ما همینه..

روی زانوهاش نشست و از پایین نگاه کرد ب من.

_هی هی..تو هنوز برای من همون پسر 15 ساله کوچولو و کیوتی..

+نیستم هیون..من دیگ بزرگ شدم..خودم میدونم دیگ لوس نیستم.. دیگ خوشگل نیستم..منو ببین..شدم ی تیکه استخون..اون فلیکس قبلی....

_لوس نیستی؟ کیوتی تو از قبل هم لوس تر شدی لعنتی..تو فکر کردی من عاشق فیس و هیکلت شدم؟..ن کوچولو من عاشق قلب مهربونت شدم..عاشق رفتارات شدم..لیکس باور کن تو هنوزم خیلی خوشگلی..هرچقدر ک لاغر شدی.. هرچقدر ک بزرگتر شدی..هرچقدر ک درد کشیدی..هنوز بیبی منی و زیبا!

+بغلم کن..

دوباره بغلم کرد و اشکام باعث شد لباسش خیس بشه.

_توت فرنگی.. لباسمو خیس کردیا..

+دلم خواست اصلا..ددی بد..

"فلیکس"

_دوست داری اول کجا بریم؟

+عام..لباس ست؟

_بریم..ی فروشگاهی میشناسم..خیلی بزرگه..هرچیز ستی ک بخوای داره..

+اخجون..

_واستا..

+چیزی شده؟

محکم بغلم کرد و گفت:

_الان خوشحالی؟

+معلومه ک خوشحالم..دیوانه شدی هیون؟

_ناراحت نیستی ک باید از ی بچه 11 ساله مراقبت کنی؟

+ن..باور کن هیونجین من هیچ مشکلی با نیکی ندارم..

_ناراحت نیستی ک جوونیت حروم شد؟بخاطر ی آدم بی عرضه؟

𝐌𝐲 𝐏𝐢𝐧𝐤 𝐜𝐡𝐨𝐜𝐨𝐥𝐚𝐭𝐞'Where stories live. Discover now