22
"هیونجین"
پتو رو کنار زدم و سمت حموم رفتم.
دوش سریعی گرفتم و اومدم بیرون._فلیکس..بیدار شو..
+گاد..خوابم میاد...تمام بدنم درد میکنه..
_خودم میبرمت حموم...خوبه؟
قبل از اینکه بتونه حرف بزنه در محکم باز شد و لورن تندی رفت سمت فلیکس..
_لورن واستا..
ولی دیر شده بود و لورن پتو رو زد کنار.
×به به..میدونستم تو عوضی باهاش خوابیدی..
کشیده محکمی ب فلیکس زد و فریاد کشید:
×پسره دو جنسه...
هولش دادم عقب و آروم توی گوش فلیکس زمزمه کردم:
_اروم باش کوچولو..تموم میشه خیلی زود باشه؟
فلیکس سری تکون داد و رفتم سمت لورن.
_من کارای طلاق رو ردیف کردم..امروز میتونیم جدا بشیم از همدیگه..
×چی؟؟ جدا؟؟؟تو منو بخاطر این پسره دو جنسه میخوای طلاق بدی؟
کشیده ای نثار صورتش کردم و گفتم:
_جرئت داری یکبار دیگ بگو دو جنسه..ی جوری میزنمت التماسم کنی ولت کنم.
×هاعه.. تو ب من کشیده زدی؟
_اره.. زدم..دلم خواست..الانم گورتو گم کن چون همسر عزیزم داره اذیت میشه با وجود نحست!
×خوبه دیگ..از من ی بچه داری بعد منو ول کردی رفتی با یکی دیگ..
_از اول هیچ علاقه ای بهت نداشتم..فک کنم همین ک روز عروسی جلو همه بهت گفتم ازت متنفرم کافی نبوده برات ن؟
×قشنگ یادمه چطوری جلوی اون همه مهمون خوردم کردی...
_برام هیچ اهمیتی نداره..امروز عصر جدا میشیم..و نیکی هم خودش انتخاب میکنه با کی زندگی کنه!
×اون پسره گی بمونه پیش خودت..ی لحظه هم نمیتونم اون و دوست پسر بدتر از خودش رو تحمل کنم.
_حواست باشه چی میگی..گناه ک نکرده..گرایشش متفاوته..نیازی ب تو نیست..من و فلیکس بزرگش میکنیم..لااقل تونست باهاش مث ادم حرف بزنه..ن تویی ک فقط براش خدمتکار گرفتی!
×الانم اتاق کناری خوابه..و فک کنم مث این ب فاک رفته..عصر میبینمت..خدافظ
_من متاسفم توت فرنگی من..دیگ نمیزارم هیچکس روی تو دست بلند کنه..ددی رو میبخشی؟
+اره.. ددی رو میبخشم..ددی هیونی..میشه بریم حموم؟
_اره..
...........
ی تیشرت گشاد سفید تن فلیکس کردم و موهاشو خشک کردم و شونه کردم.
_عزیزم من برم ببینم نیکی چیکار کرده..ای خدا..بچه کوچولو..
YOU ARE READING
𝐌𝐲 𝐏𝐢𝐧𝐤 𝐜𝐡𝐨𝐜𝐨𝐥𝐚𝐭𝐞'
Fanfiction[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] [𝐂𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐇𝐲𝐮𝐧𝐥𝐢𝐱] [𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐒𝐦𝐮𝐭_𝐒𝐜𝐡𝐨𝐨𝐥 𝐋𝐢𝐟𝐞_𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐁𝐚𝐛𝐲?] _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ [اون خود دردسر بود... و من درگیر ی دردسر بزرگ شدم به اسم "عشق" ! ]