7
"فلیکس"بدنم بدجور خشک شده بود و گردنم درد میکرد..همین ک یکمی تکون خوردم محکم افتادم زمین و خواب از سرم پرید.
+اخخخخخخخخ..سرمممممممممممممم
هیون با قیافه پف کرده ب من نگاه کرد و دوباره خوابید-_-
+همش تقصیر توعه..ایییی.. سرممم..اندازه بشکه ای!!!!
ی دفعه بلند شد و پوزخندی زد..لباسشو در آورد و ب سیکس پک هاش اشاره کرد:
_ببینم از کی تا حالا بشکه از اینا داره؟ توت فرنگی اینا اسمش خوش هیکل بودنه-_-
"بدنش چرا انقدر هاته $-$ ؟"
"لعنت بهت الان بزنم بالا چی؟"
"پوست فاکیش"
"بازوهای فاکیششششش"
"لعنت بهت هیونجین!"
+با..چانگبین چیکار کردی؟
_عا اون..کار خاصی نکردم یکمی کتک و اینا..فک نمیکنم مرده باشه!
"وادافاکککک ؟؟؟؟؟"
+چی میگی تووووو..اصلا ب چ حقی..
_ساکت باش توت فرنگی..ی دفعه دیگ از چانگبین حرف بزنی مطمئن باش نتیجشو میبینی ها!
با عصبانیت گفتم:
+اصلا مگ کیی ک رفتی کتکش زدی؟
_یکبار..
"چی؟ چ مرگشه این؟"
+میگم تو لعنتی چرا کتکش زدی ها؟؟؟
_دوبار...
+چرا جواب نمیدیییییییی؟
_خب توت فرنگی خودت خواستی.. شد سه بار! بهت اخطار دادم ولی توجهی نکردی!
+وادافاک؟
_همین الان رو تخت!
+چی میگی تو؟
با صدای خشن و بلندی گفت:
_گفتم همین الان رو تخت!
با ترس رفتم رو تخت.
"یعنی چیکار میخواد بکنه؟"
"چرا ذوق دارم من احمق؟"
"فلیکس چ مرگت شده اون دیوانس چرا شوق داری؟"
"نمیدونم نمیدونم نمیدونم!"
صورتشو ب صورتم چسبوند و کنار گوشم زمزمه کرد:
_امروز باهم میریم بیرون..
+خب...؟
_همین توت فرنگی..
+چی؟همین؟ فقط باهم بریم بیرون؟
"فقط همین رو میخواست؟"
"ک بریم بیرون؟"
از رو تخت بلند شد و سمت اینه رفت و در حالی ک ب موهاش دست میکشید گفت:
ESTÁS LEYENDO
𝐌𝐲 𝐏𝐢𝐧𝐤 𝐜𝐡𝐨𝐜𝐨𝐥𝐚𝐭𝐞'
Fanfic[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] [𝐂𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐇𝐲𝐮𝐧𝐥𝐢𝐱] [𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐒𝐦𝐮𝐭_𝐒𝐜𝐡𝐨𝐨𝐥 𝐋𝐢𝐟𝐞_𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐁𝐚𝐛𝐲?] _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ [اون خود دردسر بود... و من درگیر ی دردسر بزرگ شدم به اسم "عشق" ! ]