CH6- A Warning Sign

723 179 83
                                    

هفته بعد از اون قرار شام، تو آرامش گذشته بود و جونگین دیگه به سالن نیومده بود. شیوون به کیونگسو گفته بود که سهون برای یه فشن شو به چین رفته و کیونگسو حدس میزد که احتمالا جونگین هم باید اونجا باشه.آخر هفته اش هم داشت بدون اتفاق خاصی میگذشت. کیونگسو تو وان حمومش توی آب داغ نشسته بود تا خستگی اون هفته پر کار رو در کنه که با صدای زنگ تلفنش از فکر و خیالاتش بیرون اومد. دستاش رو خشک کرد و گوشیش رو از روی سینک توی حموم برداشت و تماس رو وصل کرد.

-"سلام شیوون"

-"سلام کیونگی"

-"کاری داشتی؟"

-"من به کمکت احتیاج دارم. این آخر هفته بیکاری، درسته؟"

-"آره بیکارم اما برای چه کاری کمک میخوای؟"

-"خودت میفهمی. تو فقط بیا جایی که بهت میگم"

کیونگسو اخم ریزی کرد و گفت "اول بهم بگو قضیه چیه!"

-"برات لوکیشن رو میفرستم کیونگی!"

-"صبر کن!" ، اما شیوون دیگه تماس رو قطع کرده بود و کیونگسو جوابی نگرفت.

سرش رو تکون داد و با بی میلی از توی وان بیرون اومد و بعد از پوشیدن لباس هاش از خونه بیرون رفت تا به لوکیشنی که شیوون براش فرستاده بره.

وقتی به محل مورد نظرش رسید دید که اونجا یه استودیو عکاسیه. وارد ساختمون شد و گوشیش رو درآورد تا به شیوون زنگ بزنه که سهون رو اونجا دید.

-"سلام هیونگ! خیلی خوبه که اومدی اینجا"

کیونگسو با لبخند نگاهی به سرتا پای پسر کوچیکتر انداخت. سهون لباسی مثل لباس کار تعمیر کارها پوشیده بود و طوری گریم شده بود که انگار صورتش موقع کار کثیف شده. "تو کی برگشتی از چین؟ اینجا چه خبره؟". نگاه دیگه ای به اطراف انداخت و دید بقیه مدل های توی سالن هم هر کدوم یونیفرم های متفاوتی پوشیدن. یونیفرم پلیس، یونیفرم کاپیتان کشتی و یونیفرم پزشکی.

سهون گفت "امروز یه عکس برداری خاص داریم و این لباس ها هم برای اونه"

کیونگسو با لبخند بزرگی گفت "آها به نظر جالب میرسه"، اما لحظه بعد با دیدن پسری که به طرفشون میومد لبخندش از روی لب هاش پاک شد. جونگین هم درست مثل سهون لباس تعمیرکار ها رو پوشیده بود و کیونگسو با اینکه از اون پسر متنفر بود ولی باید اعتراف میکرد که جونگین تو اون لباس ها حتی از قبلش هم جذابتر به نظر میرسه.

Before We DisappearWhere stories live. Discover now