CH16- The Awards Evening

710 163 232
                                    

سلام قشنگا❤❤❤❤❤❤

سال نو همگیتون مباااااارک، امیدوارم امسال براتون سال خیلی خوبی باشه پر از اتفاقای خوب و شادی و سلامتی❤❤❤❤❤

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

بکهیون با دیدن کیونگسو خندید و گفت "خدای من! پسر تو واقعا افتضاح به نظر میرسی!"

کیونگسو روی یکی از صندلی های اتاق استراحت نشست و با غر گفت "صبح تو هم بخیر بکهیون!"

گوشیش رو از جیبش بیرون کشید و با دیدن یه نوتیفیکیشن جدید احساس کرد ضربان قلبش داره میره بالا. یعنی ممکن بود جونگین بهش مسیج زده باشه؟ اما با باز کردن گوشی و دیدن اینکه کسی که بهش پیام داده شیوونه با نا امیدی آه کوتاهی کشید. شیوون ازش خواسته بود بعد از تموم شدن شیفتش هم دیگه رو ببینن و کیونگسو میدونست قراره چی بشنوه. موهاش رو با کلافگی به هم ریخت و از اتاق استراحت بیرون رفت تا زودتر کارش رو شروع کنه. یه دفعه انگار خستگیش از قبل هم بیشتر شده بود. دیشب نتونسته بود بخوابه و الان واقعا حوصله هیچ کاری رو نداشت.

وارد سالن اصلی شد و میزش رو حاضر کرد تا آماده رسیدن مشتری هاش باشه. تو طول روز تمام تلاشش رو کرد که به مشتری هاش لبخند بزنه اما دیگه واقعا توانایی هم صحبت شدن باهاشون رو نداشت فقط دلش میخواست این روز لعنتی زودتر تموم بشه.

بعد از تموم شدن شیفتش مستقیم به آپارتمان شیوون رفت و در زد. بعد از چند لحظه شیوون در رو باز کرد و با دیدنش لبخند بزرگی زد و گفت "سلام! چه عجب بالاخره من تونستم تو رو ببینم!"

کیونگسو بدون اینکه جوابی بده از کنارش رد شد و وارد آپارتمان شد و خودش رو روی اولین مبلی که بهش رسید انداخت.

شیوون کنارش نشست و گفت "چقد خسته به نظر میرسی"

- آره روز بدی داشتم!

شیوون چند لحظه نگاهش کرد و بعد خیلی آروم گفت "اممم...راستش میخواستم ازت درخواست کنم که با من به مراسم بیای...دو روز دیگه برگزار میشه یعنی همین آخر هفته...خواهش میکنم نه نگو کیونگسو...لطفا باهام بیا!"

کیونگسو به طرفش چرخید و با دیدن نگاه غمگینش آه آرومی کشید. بعد از چند لحظه با لحنی جدی گفت "باشه میام اما...اینو بدون که فقط دارم اینکارو میکنم که اونجا تنها نباشی. به عنوان یه دیت یا دوست پسرت باهات نمیام و اصلا دلم نمیخواد اونجا همچین چرت و پرتی رو بشنوم! فهمیدی؟"

شیوون چند لحظه فکر کرد و بعد آروم سرش رو به نشونه موافقت تکون داد. به کیونگسو خیره شد و پرسید "تو از جونگین خوشت میاد؟ به خاطر اونه که منو رد میکنی؟"

Before We DisappearWhere stories live. Discover now