سلام قشنگا خوبین؟😍😍
آیا برای حرص خوردن بیشتر آماده این؟😁😁
خب امروز نیومدم که بگم این قسمت اسمات داره پس ذوق نکنین😁😁
خواستم فقط بگم ببخشید جواب کامنتای قسمت قبل رو ندادم هنوز، اوضاع دستم دوباره خوب نیست برای همین سخت بود برام که جوابشون رو یکی یکی بنویسم ولی از خوندنشون کلی خوشحال شدم و خندیدم😁 واقعا خلاقیتتون در زمینه نظر دادن و تیکه انداختن به شخصیتا عالیه😂😂😍😍
خب آب قنداتون رو بذارین دم دستتون و این قسمت رو شروع کنین😄😄❤❤❤❤❤❤❤❤
کیونگسو اصلا تو مود خوبی نبود و برخلاف همیشه اصلا برای انجام کارش انرژی نداشت. صبح به محض رسیدن به سالن و خوردن یه لیوان قهوه شروع به رسیدگی به مشتری هاش کرده بود اما هر چند دقیقه یه بار نگاهش به سمت گوشیش کشیده میشد. امیدوار بود جونگین در جواب مسیج هایی که اون شب فرستاده بود یه چیزی بگه اما تا الان هیچ خبری ازش نبود.
بکهیون وقتی متوجه شد کیونگسو دوباره داره گوشیش رو چک میکنه با پوزخند گفت "مثل اینکه یه نفر اینجا داره عاشق میشه!" بعد با خنده سرش رو تکون داد و گفت "خدای من کیونگسو! داری مثل این نوجوون ها رفتار میکنی!"
- فقط خفه شو بک!
اونقدر تو طول روز از طرز نگاه ها و متلک های بکهیون کلافه شده بود که تصمیم گرفت تا آخر ساعت کاریش دیگه نزدیکش نشه و باهاش حرف نزنه. ساعت نه شب شده بود و داشتن وسایلشون رو جمع میکردن که به خونه برگردن که سوهو به طرفشون اومد و گفت "کیونگسو، یوری، نایون و تیونگ! شما چهار نفر فردا ساعت هشت صبح باید به استودیوی عکاسی "گروپاپ" برین. احتمالا تا حدود ساعت یازده کارتون طول میکشه و بعد برمیگردین سالن. خسته نباشین...فردا میبینمتون" و بعد از دست تکون دادن براشون سالن رو ترک کرد. بقیه هم کم کم بعد از جمع کردن میزهاشون از اونجا رفتن.
بکهیون همونطور که کنار کیونگسو راه میرفت ضربه ای به بازوش زد و گفت "راستی میدونستی شیوون برای یکی از جایزه های جشنواره مدل ها نامزد شده؟"
کیونگسو لبخندی زد "جدی؟ خوش به حالش"
بکهیون ابروهاش رو بالا انداخت و گفت "جشنواره هفته دیگه برگزار میشه! فکر کنم از تو بخواد که باهاش به اون مراسم بری!"
- چرا باید از من بخواد؟
- خوب به عنوان دوست پسرش؟
کیونگسو با بی حوصلگی چشم هاش رو چرخوند، در ماشینش رو باز کرد و بدون اینکه نگاهی به دوستش بندازه گفت "شبت بخیر بک!"
YOU ARE READING
Before We Disappear
Fanfictionکیونگسو یه آرایشگر محبوبه و تو سالن معروف XO کار میکنه که همه مشتری هاشون سلبریتی ها هستن. و یکی از مشتری هاشون مدل معروف و جذاب، کیم جونگینه... برخورد اول اونا اصلا جالب نبود...اونا از هم متنفر بودن و به نظر میرسید که جونگین از بازی دادن و اذیت کرد...