سلام عزیزای دلم😍😍
امیدوارم خوب باشین و اگر اینجا کنکوری داشتیم امیدوارم امتحانش رو خوب داده باشه😍😍
خب اینم دو قسمت آخر این داستان...امیدوارم که از این داستان خوشتون اومده باشه...ممنون از همه اونایی که خوندن و خیلی بیشتر ممنون از کسایی که هر قسمت کلی با کامنتاشون منو خوشحال میکردن😍😍😍
از اینکه این چند قسمت آخر نتونستم جواب کامنتاتون رو بدم واقعا ناراحتم و معذرت میخوام ولی آخر هفته بالاخره دستم رو باز میکنم و ایشالا که همه چی به حالت عادی برمیگرده😁😁
من میخواستم طبق روالی که این مدت داشتم بعد از این یه فیک کریسهو ترجمه کنم ولی متاسفانه فیکی که داستانش برام جذاب باشه و خوشم بیاد هنوز پیدا نکردم برای همین بعد از این داستان و بعد از یکم استراحت یه کایسوی سوییت میخوام آپش رو شروع کنم که هرچی تو این داستان حرص خوردین بشوره ببره🤣🤣🤣
دیگه بیشتر از این حرف نمیزنم. امیدوارم از خوندن این دو قسمت آخر لذت ببرین...راستی قسمت بعد یه اسمات کوچولو داره دیگه خودتون حواستون باشه😁😁
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
روی مبل نشسته بودن و داشتن صبحونشون رو میخوردن و جونگین هر چند لحظه یه بار به کیونگسو نگاه میکرد و موهاش رو نوازش میکرد. وقتی صبحونشون تموم شد جونگین گفت "من باید یه چیزی بهت بگم". کیونگسو با نگرانی به طرفش چرخید، جونگین با دیدن حالت صورتش اخماش رفت توی هم و گفت "یعنی الان قبل از اینکه حتی بشنوی من چی میخوام بگم داری تو ذهنت منو به یه چیزی متهم میکنی؟"
کیونگسو سکوت کرد. جونگین خنده عصبی کرد، سرش رو تکون داد و گفت "باورم نمیشه!"
کیونگسو که تازه خودش فهمیده بود که عکس العملش بد بوده و طوری رفتار کرده که انگار به دوست پسرش شک داره، با خجالت سرش رو پایین انداخت و گفت "معذرت میخوام آخه خیلی یهویی گفتی"
جونگین شونه هاش رو بالا انداخت و گفت "ولش کن مهم نیست. حالا که اینقد راحت به من شک میکنی اصلا رازم رو بهت نمیگم!"
کیونگسو دست جونگین رو گرفت "نه من بهت شک ندارم. خواهش میکنم بهم بگو!"
- نه!
- بیخیال دیگه...
- نمیخوام بگم!
کیونگسو چشم غره ای بهش رفت و گفت "باشه پس منم رازم رو بهت نمیگم!"

YOU ARE READING
Before We Disappear
Fanfictionکیونگسو یه آرایشگر محبوبه و تو سالن معروف XO کار میکنه که همه مشتری هاشون سلبریتی ها هستن. و یکی از مشتری هاشون مدل معروف و جذاب، کیم جونگینه... برخورد اول اونا اصلا جالب نبود...اونا از هم متنفر بودن و به نظر میرسید که جونگین از بازی دادن و اذیت کرد...