Part 77

1.3K 511 226
                                    


وقتی نگهبان با صدای بلند اومدن پادشاه و اعلام کرد چانیول روی شونه ی ظریف بکهیون خوابیده بود، اون حضور بی موقع چرت بعد از ظهرش و بهم زد. بکهیون با ارامش موهای مواجش و مرتب کرد و به اخم بامزه ش که حاصل بیدار شدن ناگهانیش بود لبخند زد.

جونگده که وارد شد، هر دو بلند شدن و تعظیم کوچیکی کردن.

"امیدوارم مزاحم لحظه ی خاصی نشده باشم!"

پری جوون با اخم های درهم به چهره ی از خود راضی جونگده خیره شد و تصمیم گرفت حرفی نزنه اما بکهیون چیزی که توی ذهنش بود و به زبون اورد:

"مزاحم شدی، چانیول خواب بود اما به خاطر تو بیدار شد. منم داشتم از لحظه ی شیرینمون لذت میبردم اما به خاطر تو همش از بین رفت."

جونگده نفسش و کلافه بیرون داد و بعد پوزخند زد:

"فقط میخواستم مودب باشم، اما اگه فراموش کردی بهت یاداوری میکنم که اینجا قصر منه و منم هر زمان که بخوام هر جا که بخوام میرم! هیچ اهمیتی هم به لحظات شیرینتون نمیدم!"

حق با جونگده بود، اونا چند روزی بود که توی قصر شیاطین مستقر شده بودن و منتظر عده ی دیگه ای از مقامات دربار پری ها بودن تا بیان و مذاکرات بیشتری درمورد شرایط عهدنامه با جونگده داشته باشن. بکهیون شونه ی بی تفاوتی بالا انداخت اما قبل از اینکه چیز دیگه ای در جوابش بگه چانیول بین حرفشون پرید:

"میتونم بپرسم که برای چی توی این زمان به این بخش از قصرتون اومدید عالیجناب؟"

پادشاه شیاطین سه بار دست هاش و به هم کوبید و خطاب به بکهیون گفت:

"میبینی؟ خیلی خوب بلده سر اصل مطلب بره، میتونی ازش یاد بگیری!"

گلوش و صاف کرد و با لحنی جدی تر ادامه داد:

"میخوام چیزی رو نشونتون بدم، همراهم بیاید."

و بعد جلوتر از اون دو به راه افتاد، نگاه پری و شیطان برای لحظه ای با حالتی سوالی به چشم های هم افتاد و هر دو با بی خبری سر تکون دادن و پشت سر پادشاه جدید قدم برداشتن.

بکهیون به سرعت مسیری که طی میکردن و شناخت، با بدگمانی اطرافشون و زیر نظر گرفت و قدمی به چانیول نزدیک تر شد تا در صورت نیاز ازش محافظت کنه. اونا وارد سیاهچال شده بودن!

"اینجا کجاست؟"

دیوارهای سیاه و نمور، نور کم محیط و فضای گرفته ی اطرافشون باعث شد چانیول با صدای ارومی این سوال و از بکهیون بپرسه. شیطان با لحن محکمی جواب داد:

"سیاهچال، پادشاه سابق از اینجا به عنوان خوابگاه موقت افرادی که قرار بود اعدام بشن استفاده میکرد."

پری جوون با چهره ای که ناباوری و کمی ترس توش دیده میشد پرسید:

"و ما چرا اینجاییم؟"

Winged Rabbit / خرگوش بالدار🐰✨ (Completed)Where stories live. Discover now