من در میان صدای باد و خوشه های گندم
هنوز به ان پسر بچه ی امیدوار
لبخند میزنم .
____________________جونگکوک برای اخرین بار مقابل ایینه ای که روی در کمد چسبیده بود قرار گرفت .
لباس فرم رسمی با کت مشکی رنگی که چند مدال افتخار از اون اویز بود کاملا مناسب افسر فرمانده ای که یکی از افرادش رو اخیرا از دست داده و قصد داره در عموم ظاهر بشه .از اتاق بیرون رفت .با خروج افسر جئون افرادی که داخل بخش جنائی منتظرش بودند با احترام نظامی محکم سر جاشون ایستادند.
و بالاخره اونها اداره رو برای برگزاری مراسم رسمی بزرگداشت افسر پارک جیمین ترک کردند.
اگر این اطلاعات به دردتون میخوره باید بگم که علاوه بر دسته های گل تسلیت چند عکس هم جلوی محل قرار گرفته بود . جونگکوک با یک نگاه میتونست بگه همون عکسیه که پارسال توی اداره از همه کارکنان گرفته شده بود تا اطلاعات سیستم رو بروز رسانی کنند .
جئون حتی به یاد داشت اون روز جیمین دیر رسیده بود و چشم هاش بخاطر خواب زیاد سرخ شده بود و حالا توی اون عکس, با چشم هایی سرخ انگار خودش هم عزاداری میکرد .
مرگ یه مسئله طبیعیه .
یک چرخه ساده که هر هرچیزی که به دست میاری روزی از دستت در میره .
حتی اگه اون زندگیی که مادرت در عوض نه ماه به تو بخشیده .
چیزی که نژاد بشر رو از این قضیه خشمگین میکنه پس دادن چیزیه که بهش عادت کردند.شما نمیتونید عروسکی رو به یک دختر بچه بدین و بعد از چند روز که حسابی باهاش بازی کرد و بهش وابسته شد اون رو ناگهان پس بگیرین ,معلومه که گریه میکنه عصبانی میشه و جیغ میزنه .
و این دقیقا مثل خوده مرگههمه میدونن که بالاخره یک روزی میرسه ...اما چرا بازهم فراموش میکنن حقی برای عصبانیت ندارن.
اه این انسانموجود فراموشکار...
افسر جئون با احترام به شهردار نزدیک شد تا هماهنگی های لازم رو برای اغاز مراسم انجام بدند.
همزمان با اون افراد اداره پلیس از بخش های مختلف روی صندلی های مخصوص به خودشون نشسته اند و گارد اصلی نیروی پلیس اطراف محل برگزاری روی پوشش میداد .
افراد سطح بالایی از جامعه قرار بود برای خودنمایی وجه خوبشون به رسانه ها و مردم شرکت کنند پس امنیت این مکان باید حفظ میشد .حتی چند افسر پلیس مقابل ورودی سالن قرار گرفته بودند تا هویت افرادی که وارد می شدند رو چک کنند تا همه چیز طبق برنامه پیش بره .
متاسفه همه اینا باعث شده بود تعدادی از افراد بخش جنایی هم مشغول به انجام وظایفی باشن .
به عنوان مثال ما جانگ هوسوک رو داریم که با کلافگی داشت کارت بیست و سومین مهمان ورودی الف رو چک میکرد .
_خانم یانگ درسته ؟
YOU ARE READING
961.78 °C
Actionفصل دوم 'Randy' همه آدم ها توی زندگیشون به خوب بودن فکر میکنن. اما فکر کردن هیچ وقت کافی نیست جئونی هیچ وقت! Made in pain! ________________ توجه ⚠️ این داستان قصد توهین به هیچ دین، شخص، مکان و... ندارد. تمامی مطالب ذکرشده تنها به این اثر تعلق داشت...