برادر زیرزمینی "یونگی فراتلو"تهیونگ با شگفتی به اطراف نگاه میکرد .
زنی که سالها قبل پسر دیگه ای رو به اینجا اورده بود دست پسر بچه رو گرفته بود تا اون رو به برادرش نشون بده .
_ میدونی الان میخواییم کی رو ببینیم.
تهیونگ فقط به زن نگاه کرد.
زن روی زمین نشست و نگاهی به اطراف انداخت .باید هرچه زود تر این مکان شوم رو ترک میکرد.
_برادرت توی اون اتاق منتظرته .تهیونگ تعجب کرد.
_برادر من؟_ اره دوست داری ببینیش ؟
تهیونگ با تردید سرش رو تکون داد.
یعنی یه برادر چطور میتونه باشه؟زن در رو باز کرد .
پسر بچه با نگرانی پشت زن پنهان شد،اما پسر نوجون جلو اومد و دستش رو کشید.
با خجالت از مخفی گاهش بیرون اومد. با گونه های سرخ تقریبا زمزمه گنگی کرد.
_س.. لا... مپسر نوجون دستی به موهای به هم ریخته اش کشید و لبخند درخشانش رو تحویل پسر بچه داد.
+سلام!
"برادر" مهربون تر از چیزی بود که تهیونگ توی اون سن توقع داشت.
با خجالت دوباره به پشت زن فرار کرد، که باعث خنده هردو نفر شد.
زن دستی به موهاش کشید و پسر بزرگتر رو مخاطب قرار داد.
_ببخشید... یکم خجالت میکشه. مطمئن باش از تو خوشش میاد.+مسئله ای نیست.
و دوباره به پسر بچه ای که داشت دزدکی اونو نگاه میکرد خندید.
+میخوای با من بازی کنی؟
با خجالت جلو اومد.
_سیی!(آره)زن اونو تشویق کرد.
_ هنوز یک هفته هم نشده و اون داره یاد این زبان رو یاد میگیره.پسر نوجون دستی به موهاش کشید و دست پسربچه رو گرفت، همراه با هم از زن دور شدن.
زن نفس راحتی کشید ...حالا که اون بچه رو به برادرش سپرده بود باید فقط از این جهنم بیرون می رفت .امیدوار بود سالها بعد اونها رو ببینه .
اگه زنده بمونن.
+چه پسر باهوشی... میخوای با هیونگ تمرین کنی خیلی زود یادت میدم.
یونگی ده ساله با غرور گفت._باشششه! هیونگ.
با ذوق خندید و دست هیونگش رو فشرد.
_ بهم بگو "فراتلو"
به سختی زمزمه کرد _فِ... را تلو
_افرین حالا سریع بگو.
_فراتلو!
_میدونی یعنی چی.
پسر بچه سرش رو تکون داد. _نه
_ یعنی من و تو برادریم ، باشه؟ من هیونگتماز یکی از بچه های اروپایی توی کشتی یاد گرفته بود پس سعی کرد با اون کلمه هیونگش رو تحت تاثیر قرار بده .
_ اوکی.
پسر خندید و بچه رو از روی زمین بلند کرد.
_پس اینو هم بلد بودییی.تهیونگ با ترس گردن یونگی رو گرفت.
YOU ARE READING
961.78 °C
Actionفصل دوم 'Randy' همه آدم ها توی زندگیشون به خوب بودن فکر میکنن. اما فکر کردن هیچ وقت کافی نیست جئونی هیچ وقت! Made in pain! ________________ توجه ⚠️ این داستان قصد توهین به هیچ دین، شخص، مکان و... ندارد. تمامی مطالب ذکرشده تنها به این اثر تعلق داشت...