ما با چیز های بی اهمیت و مبتذل
کوچک شده ایم ،ترور شده ایم
ما در هیچ هضم شده ایم!#چالز_بوکوفسکی
________________________________آغاز یک زندگی جدید
نوزده سال قبل
مکان : کره شمالی .زندان جرائم سیاسی.
زن پسر بچه خوابیده رو به دست نگهبان سپرد.
هردو سری برای هم تکون دادن و زن دوباره بین سایه ها شروع به دویدن کرد تا قبل از بو بردن بقیه به سلولش برگرده .نگهبان همونطور که هماهنگ کرد بود با بچه ای که بین دست هاش به خواب رفته بودبه سمت خروجی مخفی دیوارهای زندان رفت.
مرد دیگه ای کنار خروجی ایستاده بود. صورت بور و موهای بلوند تیره نشون دهنده خارجی بودن اون شخص بود ...یک بیگانه.
پارچه ای خاکی رنگ رو روی بچه کشید و اون رو از دست نگهبان گرفت.تنها دو کیلومتر پیاده روی کافی بود تا به اسکله برسه.
اخرین محل توقف کشی کره شمالی بود .
به پلکان فلزی کشتی که رسید خدمه با دیدن اون به کمکش اومدن.زنی روی عرشه اومد تا بچه رو تحویل بگیره به سرعت پارچه رو کنار زد و با دیدن صورت غرق خواب بچه نفس اسوده ای کشید.
مرد درحالی که بخاطر پیاده روی نسبتا طولانی هنوز داشت نفس نفس میزد خیالش رو راحت تر کرد.
_ نترس بیهوشش کردن...تا چند ساعت دیگه مثل خرس میخوابه.زن سرش رو به نشونه تایید تکون داد و بچه رو از پلکان روی عرشه پایین برد تا پیش بقیه بچه ها باشه.
مرد بالاخره نفسش سر جاش برگشته بود .
کنار رئیسش رفت و شیشه نوشیدنی الکلی رو از دستش گرفت.
رئیسش در حالی که به دریای تاریک مقابلش نگاه میکرد پرسید.
+ بازهم گند کاری کیم؟مرد خندید و جرعه ای دیگه خورد.
_ اون مرتیکه فقط بلده توله هاشو به زنای زندانش بندازه...شنیدم مادر این یکی به محض به دنیا اومدنش مرده.رئیسش با یاد اوری پنج سال قبل که همچین شبی رو تکرار کرده بودن اه کشید.
+ کره ای های عوضی.مرد پوزخندی زد و شیشه خالی رو توی دریای تاریک پرتاب کرده .
دستی به پشت لبش کشید .
_انگار خودمون ازشون خیلی بهتریم.رئیسش از جواب دادن طفره رفت .
خدمه ی باقیمونده روی عرشه رو از نظر گذروند و فریاد زد.
+ موتور هارو روشن کنید.... به ایتالیا برمیگردیم.عده ای با شادی شروع به دویدن کردن و مابقی فقط سعی داشتن بدن های مست شون رو تا توی اتاقها بکشونن.
دو روز بود که روی آبهای ازاد دریا نوردی میکردن.
صدا جیغ و گریه از هر سمت کشتی به گوش میرسید .
YOU ARE READING
961.78 °C
Actionفصل دوم 'Randy' همه آدم ها توی زندگیشون به خوب بودن فکر میکنن. اما فکر کردن هیچ وقت کافی نیست جئونی هیچ وقت! Made in pain! ________________ توجه ⚠️ این داستان قصد توهین به هیچ دین، شخص، مکان و... ندارد. تمامی مطالب ذکرشده تنها به این اثر تعلق داشت...