لبخند
آغاز یک ویرانی بود.
______________باد از شیشه شکسته ماشین داخل میشد
یک دستش از پنجره بیرون اویز شده بود .
خوشبختانه کتی که پوشیده بود جلوی اسیب شیشه های شکسته به آرنجش رو میگرفت.از آیینه ماشین نگاه کوتاهی به صورتش انداخت .
زبونش رو بیرون اورد
لبش رو لیسید.
طعم اهننگاهی به آیینه ماشین انداخت .
دستش رو داخل اورد و فرمون رو با دست مخالفم گرفت .
به حصار های فلزی مقابلش داشت نزدیکتر میشد .درست در لحظه صحیص واکنش نشون داد و
ترمز رو گرفت و فرمون رو چرخوند.
صدای جیغ لاستیک های ماشین افسر جئون روی آسفالت بلند شدماشین درست مماس با حصار فلزی متوقف شد .
بیرون رو نگاه کرد.
اون سمت حصار زمین گندمی بود که به تازگی محصولش برداشت شده بود .هوا داشت تاریک میشد و رنگ سرغ غروب افتاب از روبه رو باعث شد چشم هاشو جمع کنه .
خط خاکستری رنگی رو که به سمت بالا کشیده شده بود نگاه کرد.
اسلحه ای که با حواس پرت موقع دزدین ماشین افسر جئون رو صندلی پشتی پرت کرده بود رو برداشت .
دستش رو روی لبه های شکسته پنجره ماشین گذاشت و تکیه گاه موقتی برای اسلحه درست کرد.
حالا به خوبی با کمک دوربین شکاری نصب شده روی تفنگ ادم هایی رو که دور اتش نشسته بودند میتونست ببینه .با دقت و سریع افراد رو رصد کرد .
با دیدن چیزی که دنبالش اومده بود اسلحه رو روی صندلی کنارش گذاشت .کف دستش بخاطر شیشه ها زخم شده بود .
پوزخند زد.
_ مینی جئونی در موقعیت !
برای شخص خیالی داخل ذهنش با تمسخر گزارش داد.فرمون ماشین رو گرفت و در جهت مخالف چرخوند.
از حصار دور شد و همه اونها رو پشت سرش رها کرد .
اسیب به اون ادمها مساوی بود با اعلام جنگ به هیونگ
آسیب به اونها یعنی اسیب زدن دوباره به دوستاش.
ضبط ماشین رو روشن کرد .صدای اهنگ رو تا اخرین درجه بالا برد
از شدت امواج صوتی شیشه های خورد شده کف ماشین با ضرب جابه جا میشدند.
ناگهان پاش رو روی ترمز گذاشت .
فرمون رو پیچوند و با تمام سرعت به سمت حصار گاز داد.
بی سر و صدا ؟
قرار نبود اینکار رو انجام بدهبرا همین بود که اون ماشین با تمام سرعتی روی اون جاده خاکی در توانش بود به حصار فلزی کوبیده شده و ...
ماشین خوش ساختی بود .
سپر جلوش جمع شده بود و هنوز با نهایت توان موتورش داخل یک مزرعه گاز میداد.
و اینکه
همین الان یک حصار فلزی رو مثل یک کاغذ مچاله کرده بود.
YOU ARE READING
961.78 °C
Actionفصل دوم 'Randy' همه آدم ها توی زندگیشون به خوب بودن فکر میکنن. اما فکر کردن هیچ وقت کافی نیست جئونی هیچ وقت! Made in pain! ________________ توجه ⚠️ این داستان قصد توهین به هیچ دین، شخص، مکان و... ندارد. تمامی مطالب ذکرشده تنها به این اثر تعلق داشت...