نمی خواستم از دستت بدهم
اگر این جهنم لعنتی بگذارد.
ک. ت
___________افسر جئون فشار محکمی به دندون اسیاب فک پایینش وارد کرد .
در حد جهنم درد میکرد اما برای فعال شدن اون ردیابی که توی دندونش کاشته شده لازم بود .
در همون زمان با فعال شدن ردیاب اشوب در اداره پلیس اغاز شد.
مامور های پلیس مثل زنبور های کارگر از سمتی به سمت دیگه می دویدن و در راس همه جانگ دستور میداد.
جانگ هوسوک با روشن شدن نور قرمز روی صفحه بالاخره از پشت سیستم بیرون پریده بود .
_ تیم الف اماده باشه....تیم آی تی موقعیت لحظه ای رو میخوام همین آلان! روی صفحه اصلی!!!!
همزمان که جلیقه اش رو میپوشید اضافه کرد .
_ بهتره برای هرچیزی اماده باشین !
و بالاخر یکی از افسر ها با احترام گوشی بیسمش رو براش به گوش راستش وصل کرد .
دستش رو روی گوشی گذاشت تا صداش رو تمام تیم بشنون.
_ آماده؟
چند صدای تایید از افسرهایی که پشت فرمون های ماشین پلیس نشسته بودند توی گوشی هوسوک پخش شد .
_ خوبه !
پوزخندی به برنامه از پیش مشخص شده فرمانده بخش جنایی زد .
استعداد و شامه جئون واقعا برای این شغل حیف شده بود .
کدوم مامور پلیسی بعد از تهدید شدن توسط قاتل پرونده ای که روش کار میکنه دستور کاشته شدن یه ردیاب توی دهنش رو میده ؟
کدوم احمقی انقدر اینده نگره ؟
با صدایی واضح دستور نهایی رو اعلام کرد.
_ به دستور افسر جئون جونگکوک میریم که عملیات نجات رو شروع کنیم!
حداقل افتخار نجاتش با خودش بود .
ماشینی که توسط کیم تهیونگ داشت داخل جاده حرکت میکرد
سرعتی دیوانه وار داشت .
البته این نظر راننده ای بود که به دستور پارک جیمین داشت اون ماشین رو دنبال میکرد .
یونگی با لبخند که صرفا از روی ادب به راننده گفت
_ میدونی که موتور ماشین بهتر از اینم میتونه عمل کنه .
پارک جیمین که بر حسب اتفاق کنارش نشسته بود ابروش رو بالا انداخت .
_ منظورت چیه .
یونگی با نیشخند بهش نگاه کرد .
_ یعنی یکم پاش رو روی گاز کوفتی فشار بده به جایی بر نمیخوره .
YOU ARE READING
961.78 °C
Actionفصل دوم 'Randy' همه آدم ها توی زندگیشون به خوب بودن فکر میکنن. اما فکر کردن هیچ وقت کافی نیست جئونی هیچ وقت! Made in pain! ________________ توجه ⚠️ این داستان قصد توهین به هیچ دین، شخص، مکان و... ندارد. تمامی مطالب ذکرشده تنها به این اثر تعلق داشت...