C° 23

5.7K 1.3K 830
                                    

دیشب من در میان درد و رنج خودم اشک می ریختم...

امروز اما
دست در دست مرگ، لبخند می زنیم.

____________________

با خروج تهیونگ از پشت ماشین ,پارک جیمین به این نتیجه رسید که :
کنار این دو نفر باید گفت گور بابای نقشه قبلی....

یونگی اسلحه اش رو با دقت توی دستش جابه جا کرد و به تهیونگ اشاره کرد .
_ پیداش کردی؟

تهیونگ به سرعت تفنگ رو گرفت .
هردو برادر بدون اینکه کلمه ای اضافی به زبون بیارن کنار هم قرار گرفته بودن.
تهیونگ زمزه کرد .

_ موقعیت ساعت ده .... یک و ساعت سه .

جیمین و افرادش گیج شده بودند.البته که پارک جیمین نمیدونست این دو برادر به برنامه ریزی و هماهنگی حتی نیازی نداشتند هماهنگی اونها بر اثر سالها تجربه و زندگی سخت به وجود اومده بود .

در عرض چند ثانیه کوتاه سه شلیک پی در پی اتفاق افتاد .
سه دوربین مدار بسته که در نقاطی غیر قابل تشخیص نصب شده بودند توسط یونگی و تهیونگ از دور خارج شد .

البته که یونگی از همون اول به مشکوک بودن این ماجرا مشکوک بود.
اون لعنتی از کی تاحالا از پشت یه پنجره باهاشون حرف میزد؟

پس برای همین به محض خروجش از پشت ماشین انگشت اشاره و شصت دست راستش رو به هم چسبوند .اشاره ای کوتاه و ساده برای تهیونگ تا متوجه اوضاع بشه.
یونگی به سرعت جلو رفت .
_  بریم .

و در ورودی توسط افراد مسلح پارک جیمین با شدت شکسته شد .
باصدای بلندی که از ورود  افراد به داخل خونه پخش شد سوکجین با قهقه به سمت مردی که کنارش نشسته بود برگشت .
_ چرا انقدر احمقن؟




افسر جئون با خستگی از افراد حاضر در سالن تشکر کرد و بالاخره اون سخنرانی پایانی و تشکر شهردار از اداره پلیس هم تموم شد .

با انزجار نگاهی به افراد  مثلا سطح بالای جامعه انداخت که کنار هم مشغول به صحبت بودند و در سمت دیگه افراد خودش با خستگی مجبور بودند تا با احترام در مقابل مقام های کشوری درست رفتار کنند اونم درحالی که این مراسم کوفتی برای کشته شدن یکی از اعضای تیمشون برگذار شده بود و هیچکدوم از اونها در طی بیست و چهار ساعت گذشته بیشتر از سه ساعت نخوابیده بودند.

با خستگی اشاره ای به اعضای تیمش داد تا خبر خروجش از مراسم رو اعلام کنه .

جونگکوک با خستگی وارد سرویس بهداشتی شد . مدال های روی لباس فرمش حتی روی قلبش سنگینی میکرد .

نشانه افتخار؟ کدوم افتخار وقتی نمیتونه حتی یکی از اعضای تیمش رو هم نجات بده .

سرش رو زیر اب سرد نگه داشت .
لعنت بهت کیم تیهونگ
تو که میگفتی بیگناهی
کجا رفت اون همه ادعای بیگناهی؟

961.78 °CWhere stories live. Discover now