at the end

819 141 53
                                    

سلام.
باورم نمیشه بالاخره به این نقطه رسیدم. بعد از تمام این مدت من به جایی رسیدم که بتونم برای این دنیا یک خاتمه تدارک بدم!

برای من نوشتن این داستان راه فرارم از دنیا بود. از دنیایی که وقتی حقیقت های مریضش حالم رو بد میکرد به اینجا پناه میوردم؛ به جایی که خودم تمام قوانینش رو مینویشم!

خاندان ها، موجودات جادویی، پیچک طلایی، شیره مرجان ها، محافظ ها، اورابلا، سنگ طلسم و افسانه ها؛ نفرت برانابوس از ادم ها.
و یا شجاعت کافی نداشتن ماریا برای پذیرفتن زندگیش و یا لیامی که تنهایی اون باعث شد به جایی برسه که عشق رو پیدا کنه.
و حالا من به تمام این قوانین خاتمه دادم!

با این وجود اوشن میستری و زیر دریا ها  همیشه برای من دنیای ارامش و راه فرارم میمونه. درست مثل وقتایی که برگردم و قسمتی ازش رو بخونم یا نقاشیش بکشم یا بهش فکر بکنم یا وقتی کامنت های شمارو زیر این داستان ببینم!

و مهم تر از همه ی این ها شما هایید. شماهایی که شاید حتی خیلی هاتون من رو نمیشناسید و اسم حقیقی من رو نمیدونین اما خواسته یا ناخواسه زندگی رو برای من بهتر کردین.
هربار خواستم این دنیارو ول کنم شما اینجا بودین تا دستای منو بگیرید و برم گردونید.

اگه تا فردا صبح تمام مدت کلمه ی " تشکر"رو تایپ کنم باز هم کافی نخواهد بود پس امیدوارم اوش میستری به پایان لایقش رسیده باشه و ارزش صبر و مهربونی شما رو داشته یاشه.

تا زمانی که نوشتن با دستان من قهر نکنه من اینجا خواهم بود پس یا تو چنل جوین باشید و یا اکانت رو فالو کنید چون بوک جدید تو راهه.

دوستون دارم. بیشتر از چیزی که بدونید.
ممونم.
خداحافظ.
آلیس

THE OCEAN MYSTERY  /ziam/حيث تعيش القصص. اكتشف الآن