نفرت از استایلز ها.

845 212 231
                                    

"Party twenty nine"

تالیا با اشفتگی آب های اون اطراف رو شنا میکرد و هری با خونسردی تمام روی صخره ای ایستاده بود.

تصمیمی که گرفته بود از نظر اون دختر زیادی وحشتناک و دیوونگی بنظر میومد و همین دلیلی شده بود که بی اختیار با بی قراری تمام مدت حرف بزنه_ اعلی حضرت هیچ اجباری توی اینکار نیست. میدونین که ممکنه برای همیشه از بین برین؟ به بعدش فکر کردین؟ بعدی که دیگه استایلزی نباشه تا از ما دفاع کنه. میدونین ممکنه با این خودخواهیتون در اصل تمام نقشه های مارو خراب کنید؟

اون دختر جمله ی اخرش رو تو صورت هری فریاد زد و باعث شد اون پسر لبخندی بزنه و روی زانو بنشینه تا بتونه شونه های تالیا رو بگیره_ آروم باش تالیا کالینز! اونقدری زمان نداریم که بتونیم با حدس و گمان از همه چیز سر در بیاریم! فهمیدن ماجرا تنها بخش کوچیکی از این فاجعه است تالیا توهم خوب میدونی! بعد فهمیدن حقیقت تازه میتونیم چاره ای براش پیدا کنیم...دیگه زمانی نمونده تا خرج این مرحله بشه هرچه زودتر باید بخش پاک شده ی تاریخ رو بفهمیم. 

تالیا به چشم های هری خیره شده باید منصرفش میکرد اگه به هر دلیلی اتفاقی برای اون استایلز میفتاد اون ها تنهت برگ برنده اشون رو از دست میدادن_ اعلی حضرت...هری! ازت خواهش میکنم این پیشروی نیست حماقته.

هری سری تکون داد و نفسش رو با صدا بیرون فرستاد_ تمومش کن تالیا...تاملینسون رو صدا کن وقتش برگردیم پیش دوست قدیمیمون.

تالیا اخمی کرد_ ما به لویی نیازی نداریم وقتی خودمون یه تاملینسون دیگه داریم! چرا باید برای رفتن پیش اورابلا از اون استفاده کنیم؟

تالیا با خشم پرسید تمام پرخاشگری هاش بخاطر یک دندگی هری بود و حالا سر تمام موضوعات ریز و درشت با هری بحث میکرد.

هر_" خدای من تالیا! الکساندر به مارلی و تو شک داره اما لویی اون مورد اعتمادشه...بحث کافیه دارم اینکارو انجام میدم پس بهتره سعی کنی کمکم کنی."  

تالیا دوباره با نگرانی زمزمه کرد_ رئیس..تو حتی تو نبرد ذهنی نتونستی شکستش بشی چی باعث فکر کنی میتونی اونو تن به تن شکست بدی؟

هر_" قبل از اینکه برم و با انسان ها زندگی کنم داشتم برای محافظ سلطنتی شدن اموزش میدیدم تالیا...قدرت های بدنی من از قدرت ذهنیم قوی تره، فقط بهم اعتماد کن"

تالیا اینبار با پرخاش به سمت هری برگشت_ دوسال لعنتی که هیچ مبارزه ای نداشتی و بدتر از اون تاحالا روی خشکی نجنگیدی..تو نمیتونی شکستش بدی.

هری کلافه دستی به موهاش کشید و نیزه ی بزرگش رو به دست گرفت_ برو سراغ تاملینسون کالینز این یه دستوره.

تالیا میدونست اینبار دیگه راه چاره ای نداره وقتی یه استایلز دستور میداد اون توانایی مقاومت نداشت.
لحظه ای بعد بی هیچ حرفی رفته بود تا لویی رو پیدا کنه.

THE OCEAN MYSTERY  /ziam/حيث تعيش القصص. اكتشف الآن