پارت 5

877 170 224
                                    

*جیهوپ*

تمام 2 روز گذشته را با جین در حال خرید و گشت و گذار بودیم از خرید لباس و اکسسوری گرفته تا رفتن به آرایشگاه.

جین خیلی دوست داشت رنگ موهایش را تغییر دهد اما تصمیم گرفتیم با رنگ موهای یوجین در جشن شرکت کند تا کسی از جعلی بودن هویتش بویی نبرد.
من اما موهایم را یخی و کمی هم کوتاه کردم.

در آخر جین برای مهمانی شب پایانی لباس فوق العاده ای را سفارش داد به امید آنکه تا آن شب به هدفمان رسیده باشیم و به عنوان جین در مهمانی شرکت کند.

شب هنگام به عمارت رسیدیم و طبق معمول این مدت جین بعد از پارک ماشین سوئيچ را برای هیوبین پرت کرد.
هیوبین که در این مدت با جین راحت شدا بود قبل از بردن ماشین کوتاه اطلاع داد:

$آلفا برگشتن

جین لحظه ای خشک شد، عکس العملش برایم جای تعجب داشت:
#جین خوبی؟

چند بار پلک زد:
+من خوبم بریم تو.

__________

*جین*

ضربان تند قلبم وقتی برای شام به سالن غذاخوری رفتم باعث شد جلوی در کمی مکث کنم:
#جین چرا به در دخیل بستی؟؟

به سمت جیهوپ برگشتم:
+فضولی؟ میخواستی از عصر با آلفا جونت غیب نشی تا منم بهت بگم چرا دخیل بستم!

کمی خودش را جمع کرد:
#خیلی خوب چرا میزنی! سینگلی بد فشار آورده ها!!!

چشمانم از تیکه ای که انداخت گشاد شد و رپر مخفی وجودم شروع کرد:
+چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سینگل؟ آلفا با اون قد و بالا و جذابیت رو ندیدی؟؟ میخوای ببرم نشونت بدم؟
یا نکنه از فشار زیاد عینک لازمی ها؟؟؟؟ شایدم از حسودیت نمیتونی ببینی چقدر خوشتیپه؟ ها!!! اصلا..

_خوشحالم که مورد پسندت هستم عزیزم ولی میشه بیایین داخل و با صدای آرومتری خصوصیات ظاهری آلفات رو تشریح کنی؟

تمام بدنم یخ کرد، نمیتوانستم قدرت برگشتن به سمت تهیونگ را پیدا کنم پس با زارترین قیافه دنیا به جیهوپ خیره ماندم که با منفجر شدن فقط تلنگری فاصله داشت:
#من تنهاتون میزارم شاید جین بخواد بقیه اش رو خصوصی برای <آلفاش>ادامه بده.

و در کسری از ثانیه فرار کرد.

قبل از شنیدن صدای تهیونگ کنار گوشم دستهایش را دور کمرم حس کردم:
_نمیدونستم انقدر مورد پسندتم لاو. نمیخوای نگاهم کنی؟ نمیدونی دلم چقدر تنگ عسل چشمای قشنگته.

بدنم گرم شده بود بی اختیار کمی سرم را به عقب بردم و روی شانه اش گذاشتم:
+ با کسایی که بدون خبر یه دفعه غیب میشن باید چیکار کرد؟

لبهایش گردنم را لمس کرد:
_ اگر قرار باشه تو حکم بدی من هر مجازاتی رو قبول دارم. به شرطی که..

the Second sonWhere stories live. Discover now