پارت نوزدهم (پروفسور)

579 139 186
                                    

*چانیول*

دستهایم را در هم حلقه کردم و نگاهم را به میز بین خودم و بهترین روانشناسی که میشناختم پروفسور پارک هیونسو دادم:

§داری بهم پیشنهاد میدی وسط انجام این تحقیقات یه درمان گروهی رو انجام بدیم؟

باید تمام تلاشم را برای متقاعد کردن مردی که تنها امیدم برای نجات دوستانم از این منجلاب بزرگ بود میکردم:

@بله پروفسور، ببینید تمام این افراد درگیر رابطه های سمی خودشونن و این وسط همشون هم آدمهای مهمی نه تنها برای من بلکه برای این شهر هستن. من مدتهاست در روند درمان بعضی هاشون دخیلم یا دورادور از مسائلشون اطلاع دارم.
واقعا معتقدم تنها راهی برای کمک بهشون هست درمان گروهی و یکباره اونها با همه. توی پرونده ای که خوندین کامل شرایط رو براتون توضیح دادم و واقعا مطمئنم تنها شما هستین که قدرت مدیریت این پروژه رو دارین.

پرونده را روی میز گذاشت و پای راستش را روی دیگری انداخت:
§این پرونده برای راضی کردن من کافی نیست، میخوام تو توضیح بدی.

نفس عمیقی کشیدم تا افکارم را برای شروع جمع کنم:

@ببینید پروفسور تهیونگ، جونگکوک، نامجون همشون یه جورایی به سئوکجینی مربوطن که تمام عمرش درگیر مشکلات شدیدی بوده. ولی وجود همه این افراد یه جورایی حکم سم برای جین رو هم دارن.
نامجون دنبال عشق ناکامش توی وجود جینه انقدر که اجازه ورود عشق بی قید و شرط جیمین رو به قلبش نمیده.
جونگکوک همه عمرش با خانواده اش برای بقا و مالکیت حقوق اولیه خودش جنگیده و مشکلات خاص خودش رو داره و با بدست آوردنه جین اونو مثل غنیمتی میدونه که نمیخواد به هیچ قیمتی ازش بگذره.
تهیونگ... تهیونگ از همه بیشتر گیجم میکنه، اون 4سال پیش بدترین واکنش و بی ملاحظه ترین رفتار رو در مقابل جین نشون داد اما الان... الان جز احترام و مراقبت هیچ واکنشی نسبت بهش نشون نمیده. بارها امتحانش کردم و تحت نظر گرفتمش با اینکه اون کسیه که جین رو مارک کرده اما برعکس آلفاهای دیگه سلطه طلبی نداره طوریکه یادم میره اون همون آلفای دیوونه ایه که میخواست برای نگهداشتن جین پیش خودش زندانیش کنه!

چانه اش را لمس ظریفی کرد:
§هر سه اینها موردهای جذابی برای بررسی هستن اما مورد آخر دلم میخواد بیشتر ازش بدونم.

خوشحال از قبول شدن تقریبی درخواستم لبخندی زدم:
@حتما قربان.

§با توجه به حرفات میدونم که باید بدون اینکه اونها بدونن تحت درمانن کارمون رو انجام بدیم ولی من نیاز دارم با هر چهار تای اونها چه بسا افراد وابسته بهشون مثل جیمین جلسات هفتگی رو داشته باشم.

سرم را با تایید تکان دادم:
@تهیونگ، جین و نامجون بخاطر روند پروژه اصلی باید تحت نظر روانشناس باشن که من شما رو پیشنهاد میدم جیمینم از الان مطمئنم همکاری میکنه اما جونگکوک...

the Second sonWhere stories live. Discover now