همون لحظه که تلفنو قطع کرد ماشین جکسونو از دور دید، جه بوم همین الان بهش گفته بود که جکسون میاد دنبالش و فکر نمیکرد انقد زود برسه!
تا ماشین از حرکت ایستاد سریع درو باز کرد، بلند سلام کرد:_سلام عمو جکی~
آره اون لیتل شده بود و جه بوم در اینباره به جکسون گفته بود، جکسون دست کشید رو سرش:
+سلام کیوتی خسته نباشی
جه جه با همون حالت بچگونه اش وقتی با یکی حرف میزد به چشماش نگاه میکرد:
_میسی^^
جکسون نزدیکش شد تا کمربندشو ببنده، چون حرکتش یهویی بود جه جه جا خورد:
_خودم بلدم، ددی یادم داده~
اما دیگه دیر شده بود و جکسون براش بسته بود. جکسون هنوز سرجاش برنگشته بود، تو فاصله کمی که داشت به لب های گوشتی یونگجه که دائم خیسشون میکرد نگاه کرد و پوزخندی زد
"اگه من ددیت بودم چیزای بهتری یادت میدادم!"تو دلش گفت و ماشینو روشن کرد..
...
جه جه امروز برای بار پنجم به جه بوم زنگ زده بود، جه بوم کلافه میشد اما بازم سعی میکرد با حوصله جوابشو بده، حرفای بچگونه و صادقانه جه جه رو دوست داشت اما وقتشو میگرفت و تمرکزشو وسط کار به هم میزد...
_ددی کی میای؟!!~
+زود میام عزیزم تو لباس خرگوشی خوشگلتو برام بپوش من زود میام.
جه بوم خوب میدونست با این حرفش میتونه زودتر مکالمه شونو قطع کنه، جه جه ذوق زده مثل اینکه چیزی یادش اومده باشه از جاش پرید:
_باشه ددی~~ من بلم بپوشمش، بایی
+بای بای
بعد از قطع کردن تلفن پله هارو دوتا یکی کرد و در اتاق خودش که الان برای جکسون شده بودو باز کرد، بدون اینکه در بزنه، جکسون با بالا تنه برهنه و درحالیکه پیرهنش رو شونه هاشو بود روتخت نشسته بود و با گوشیش کار میکرد، بدن ورزشکاری و بی نقصی داشت اما جه جه کوچک ترین توجه ای نکرد...
_چیشده جه جه کوچولو؟!
+اومدم لباسمو بَلدارم،
تا لباس خرگوشی موردعلاقه ددیشو برداشت و خواست بره بیرون جکسون صداش زد:
YOU ARE READING
I am just a Little࿐2jae
Fanfiction✦ فیک "من فقط لیتل ام" 🍼 ✦ ژانر : لیتلاسپیس - فلاف - همخونهای اسمات - تصویرسازی با عکس و گیف ✦ کاپل اصلی : دوجه (2jae) ✦ کاپل فرعی : یوگبم - جه بوم×هانا ••• در اتاقو کامل باز کرد تا وارد بشه..جهبوم تازه تونست لباس های یونگجه رو ببینه و برای...