جهبوم از این سنگینی یونگجه خوشش نمیومد و باید اقرار میکرد که رفتار جهجه رو به مراتب بیشتر دوست داره..
+یونگجه میتونی راحت باشی؟! هم من میدونم چیشده و هم خودت پس بهتره برام توضیح بدی..
یونگجه همون موقع لقمه بزرگی تو دهنش گذاشت تا بتونه تا قورت دادنش زمان بیشتری بخره و حرفاشو آنالیز کنه...اون لپای باد کردهاش باعث شد جهبوم پوزخندی بزنه...
وقتی به زور و با سروصدا لقمه رو قورت داد شروع کرد به حرف زدن:
_اول از همه واقعا عذر میخوام که به عنوان یه همخونه پنهان کاری کردم امیدوارم شرایط منو درک کنی و منو ببخشی..نمیدونم درمورد مشکل من اطلاعی داری یا نه...
جهبوم حرفشو قطع کرد:
+من کاملا درمورد لیتلاسپیس میدونم..پس میخوام بیشتر درمورد خودت و شرایطت بهم بگی..اینکه از کی این مشکلو داری
جهبوم در واقع تمام این اطلاعات رو مدیون بیخوابیِ دیشب بود..اون تمام چیزهایی که باید درمورد یه لیتل بدونه رو میدونست...
_من حدود شش سال پیش لیتل شدم..در مورد رنج سنی جهجه فک کنم حدود ۴ ۵ سال باشه...اما خب جهجه رفتار های متفاوتی داره و نمیشه دقیق گفت چند سالشه..و مثل تمام لیتل ها حساس و بچهاس
یونگجه با گفتن هر کلمه درمورد خودش و جهجه احساس راحتی و خالی شدن میکرد..هیچوقت درمورد خوده واقعیش به کسی نگفته بود...
جهبوم دستاشو تو هم حلقه کرد:+اونوقت چرا لیتل شدی؟!
یونگجه نمیخواست جواب این سوالو بده اما جه بوم بهش چشم دوخته بود..با استرس گفت:
_همینجوری..یعنی..یعنی بی دلیل رفتارام کم کم تغییر کرد...
اون دروغ گفت..نمیخواست واقعیتو بگه..اینکه اون خاطرات وحشتناکو به زبون بیاره هراس داشت..اصلا چطور میخواست حقیقتو بگه؟!! قطعا بعد از گفتنش از شدت خجالت آب میشد..
جه بوم از تعجب ابروهاش بالا پرید:
+که اینطور
یونگجه دوباره سرگرم غذاش شد:
YOU ARE READING
I am just a Little࿐2jae
Fanfiction✦ فیک "من فقط لیتل ام" 🍼 ✦ ژانر : لیتلاسپیس - فلاف - همخونهای اسمات - تصویرسازی با عکس و گیف ✦ کاپل اصلی : دوجه (2jae) ✦ کاپل فرعی : یوگبم - جه بوم×هانا ••• در اتاقو کامل باز کرد تا وارد بشه..جهبوم تازه تونست لباس های یونگجه رو ببینه و برای...