هی گایز حالتون چطوره؟
این چند روز پیامای زیادی دریافت کردم که گفتید فیک رو ول کردم و قرار نیست ادامه بدم..
حقیقتا چون سال آخرم و تقریبا تمام وقتم رو برای درس خوندن میذارم وقت نوشتن و اپ کردن به موقع رو نداشتم و ندارم.
از فیک فقط هشت الی ده پارت مونده که به محض تموم شدن هر ده پارت، همهشون رو یکجا آپ میکنم♥️
ببخشید که منتظرتون گذاشتم و به زودی، هرچند که براش زیادی ناراحتم اما فیک رو تموم میکنم.
ممنونم که حمایت میکنید و دوستتون دارم.
Zolfax
YOU ARE READING
Part of he[Z.M]
Fanfictionزین نفس عمیقی کشید و دستش رو تو جیب کتش فرو برد. -دیگه نمیخوامت؛ خسته کننده شدی! با نیشخند غلیظی گفت و نفهمید لحن سردش باعث یخ بستن قلب اون شد. اون هم نمیخواست اما.. مجبور بود! لیام به سمتش دوید و محکم بازوی اون رو بین ناخنهاش گرفت. -تو بهم.. تو...