▪️2▪️

2K 550 785
                                    

میشه با کامنتاتون خوشالم کنید:>

☆👉🏻🌟

" همه­ ی انسان­ها، حتی اونهایی که تو ظاهر کاملا سالم به نظر میرسن، دچار بیماری روانی هستن.
ریشه تمام بیماری­های روانی تو ما وجود داره، اما رشد اونها به میزان اهمیتی که بهشون می‌­دیم بستگی داره. "

هری بدون توجه به توضیحات استاد بخشِ روان، خودش رو کنار کشید و گوشه ای به دیوار تکیه داد.

واقعا حوصله ی حرف های خسته کننده دکتر براون رو که خودشم نمیدونست چی میگه نداشت.

نفسشو کلافه بیرون داد و بار دیگه لعنت به رشته ای که انتخاب کرده بود فرستاد.

هرچند دلایل خاص خودش رو برای انتخاب رشته ی پزشکی داشت ولی دوران طولانی تحصیل، واقعا حوصلش رو سر برده بود و حس میکرد مانع رسیدن به کارهای دیگه ای که ازشون لذت میبرد شده!

همچنان صدای استاد تو گوشش میپیجید و به راحتی میتونست حرفاشو بشنوه.

"سادیم و مازوخیسم درواقع هر ۲ از یه ریشه ان، منشا هردوشون احساس تنهایی و ناتوانیه.
تلاش ناشی از سادیسم و مازوخیسم به شخص کمک میکنه که از احساس غیرقابل تحمل تنهایی و ناتوانی فرار کنه."

- مسخرست

هری با صدای آرومی غرید و با پوزخند سرش و تکون داد.

با شنیدن صدای قدم هایی که روی زمین کشیده میشدن، نگاهش روی نایل که با خستگی به سمتش میومد چرخید.

نایل با متوجه شدن نگاه های هری، لبخندی زد.

- هی! دکتر استایلز!

بلافاصله خودش و به هری رسوند و به تقلید ازش تکیه به دیوار زد و برای باز کردن سر حرف با خنده گفت:

- چه عجب سر یه مورنینگم* حاضر شدی!

هری بدون توجه به حرف نایل بازوهاشو بین هم گره کرد و بی مقدمه گفت:

- نمیتونم بمونم بیمارستان نایل، باید امشبم جام شیفت وایستی.

نایل با شنیدن این جمله عملا شوکه شد، خستگی از سیاهی زیر چشم هاش و حتی حالت راه رفتنش هم مشخص بود.

- شوخیت گرفته پسر؟ منم جون دارم! خودم ۴۸ ساعت بی وقفه شیفتم، ۴۸ ساعته های تو رو هم من دارم به دوش میکشم.

- واجبه.

نایل با شنیدن حرف هری زیرلب پوفی کرد‌.

- من که میدونم این واجبای تو چین هری!
چی شده حکومتت داره از هم میپاشه؟

هری بدون اینکه جوابی به نایل بده نگاهش رو سمت دیگه ای سوق داد.

هر ۲شون میدونستن نیازی به بحث بیشتر نیست و نایل این کار و براش انجام میده.

S.F.PWhere stories live. Discover now