هلّووو بر شفاتیل:)
حالتون چطوره دخترای قشنگم؟بالاخره رسیدیم این پاررررت،
این پارتِ سرنوشت ساز😁قبلا که بجای عدد واسه پارتا اسم مینوشتم کمی مشخص میشد از اسمش که اون پارت چه محتوایی داره، ولی الان کاملا سورپرایز طور میشه براتون. خلاصه که این پارت... یه پارت هیجان انگیزههه!
پس نفس هاتون رو تو سینه حبس کنید و استارت بزنید🤭🥲👹Music:
I fell in love with the devil
-Avril lavigne-
Only -NF ft sasha sloan-☆👉🏻🌟
- هنوزم نمیفهمم چطوری اون پیانو رو شکوندی لویی، باهاش کشتی میگرفتی مگه؟
کیت با حالت سرزنش باری گفت و سر تکون داد.
-گفتم که... یهو پام پیچ خورد و افتادم روش... تقصیر من نبود...
کیت نگاهشو از خیابون گرفت و سمت لویی که کنارش نشسته بود چرخوند، طوریکه انگار میخواست از طریق دیدن حالت چهره ی پسرش به اینکه دروغ میگه یا نه پی ببره.
-باید زودتر یا تعمیرش کنیم یا یکی جدیدشو بخریم، اینطوری نمیشه که واسه کلاسات هی بخوای بری خونه ی هری و مزاحمش بشی.
لویی سکوت کرد و با یاداوری اینکه چطور خود هری از عمد باعث شکستن اون پیانو شد لبخندی رو لباش نشست. هرچند با جمع کردن لبهاش روی هم سعی در مخفی کردن این لبخند از دید کیت داشت.
ماشین با سرعت توی جاده حرکت میکرد و بادی که از پنجره بین موهاش میچرخید باعث آرامشش بود.
چونه اش و روی کمربند ایمنیش تکیه داد و سعی کرد با نادیده گرفتن کیت، برای بار هزارم اتفاقایی رو که قرار بود دقایقی بعد بیفته تصور کنه، ولی برای اولین بار تو عمرش قدرت تخیلش از تصور همچین چیزی بازمانده بوده.
دستاش و زیر آستین گشادش مشت کرد و از پنجره به بیرون نگاه کرد. اگه میگفت نمیترسه و استرس نداره دروغ میگفت. ذوق و وحشت تو سرش با هم جدال میکردن تا به دیگری غالب بشن و این احساسات متناقض باعث اذیتش میشدن.
از ۴روز اخیر، یعنی از اخرین جلسه کلاسشون، طبق خواسته ی هری دست به خودش نزده بود. تنها کاری که بلد بود بکنه هندجاب دادن به خودش بود که اونم بخاطر حرف هری کنار گذاشته بود. هرچند روزی ۱۰بار برای این کار وسوسه میشد و میدونست اگه همچین کاری هم بکنه هری قرار نیست بفهمه ولی عجیب بود... اینکه انگار یه نیرویی باعث میشد نسبت به اون مرد صداقت و وفاداری داشته باشه. این نیرو زیادی قدرتمند بود... طوریکه حتی میتونست دربرابر هوسش بایسته! انگار دوست داشت هری رو از خودش راضی نگه داره که مبادا ازش دلسرد نشه و ترکش کنه...
ESTÁS LEYENDO
S.F.P
Fanfic❗داستان "ساکر فور پین" از این به بعد در این اکانت آپ میشه❗ [L.S][Z.M] - دو حالت وجود داره، یا آدما نمیتونن همو بشناسن، خسته میشن و میرن؛ یا میتونن بشناسن، میترسن و میرن... + یه حالت دیگه هم هست! اینکه بشناسن، بترسن... ولی نتونن برن... °𝓨𝓸𝓾 𝓫𝓾...