سلامی دوباره:دی
بلخرهههه پارت جدید:>
این پارت اسمش "!??punishment" هستش👩🏻🦯
.
.
وای شفاتیل شیرین ماما، مرسی از تموم تبریک تولداتون. خیلی خیلیییی زیاد دوستون دارم و یقینا یکی از بهترین اتفاقای ۲۱ سالگیم آشنایی با شما شفتالوا بود🥺بات یو نو؟...
" ۲۲ ایز اولد:( "
*یااای کل عمرم منتظر بودم ۲۲ سالم بشه و این توییت لویی رو تکرار کنم، هیهی.خب... امسال در کل سال خوبی بود برام:")
۲۱ سالگی قشنگم؛
سالی بود که استارت ساکر رو زدم،اتفاقای خاص و به یاد موندنی زیادی تو ۲۱ سالگیم افتادن و چقدر خوشحالم که تو این لحظاتم شمارو کنارم داشتم و شادیمو باهاتون سهیم شدم. بوک قبلی مثل یه دفترچه خاطرات بود برا خودش🥲 همه اتفاقارو با همون هیجان لحظه اولیش اونجا ثبت کرده بودم! وقتی لیام تو دیسکورد به دوتا از نقاشیام که یکیش برا پروژه ی لونلی باگ بود و تو یکیشم هینت زیام گذاشته بودم نوتیس داد🥲
و بعد تو مسابقه ی نقاشی سانشاینش من اول شدم و برام یه ویدئوی اختصاصی فرستاد و درحالیکه با سانشاین ترین حالت ممکن اسمم و با لحن شیرینی تلفظ میکرد بهم اول شدنم و تبریک گفت و گفت عاشق استایل نقاشیمه و ازم خواست ادامه بدم:"))
هربار با یاداوریش میرم زیر خاک:")))بعدش راس هریس، کازن لیام تو اینستا جواب دایرکتم و داد. از پیامش قند میپاچیدددد، طوریکه گفت معذرت میخواد که دیر جوابمو داده و اینکه از نقاشیم خوشش اومده و حتما نشون لیام میدتش، تازه ازم خواست از موزیکش حمایت کنم🥲
خودااااا🥺🤏🏻بعدش دیگه،
تو ۲۱ سالگیم اکسترن شدم، یعنی بعد سالها درس خوندن و پاره شدن بلخره وارد بیمارستان شدم و لومثقالم شده احساس مفید بودن بهم دست داد.
*هرچند فعلا زیاد چیزی حالیمون نیست و چون ترممون هنوز پایینه تو بیمارستان نقش آلچا گابیغی داریم😂ولی حداقل بهتر از کصشعرات حفظیه:")و...
یه افسردگی شدید رو پشت سر گذاشتم...
پس میشه گفت تو ۲۱ سالگی قوی تر شدم؟:)..اتفاقای بد همیشه میفتن...
کتابم ۲بار پرید و من هربار سعی کردم زخمامو بپوشونم و از اول استارت بزنم. واقعا سخت بود، نمیدونم چقدر براتون قابل درک باشه شوک این که زحمات ۱ساله ات تو یه شب بپرن.
از طرفیم هر روز امتحان داشتم و مجبور بودم تموم روزهامو درس بخونم، دیگه کشش نداشتم و واقعا بعضی جاها حس میکردم نمیتونم ادامه بدم. نباید درسی رو میفتادم چون اگه میفتادم اکسترنیم میموند رو هوا. خیلی دوران بدی بود... البته الانم تغییر زیادی نکرده، فقط من عادت کردم به این شرایط:/
انی وی، ببینید چقد مهربونم که عوض شما من اومدم به مناسبت تولدم بهتون کادو بدم😔😂
این پارتتتت هاتمون تقدیم به خودم و تموم ۲۷ اسفندیا که پارت قبل هم اعلام حضور کردن👀
۲۸ اسفندیام شاملن😌😂🤍
YOU ARE READING
S.F.P
Fanfiction❗داستان "ساکر فور پین" از این به بعد در این اکانت آپ میشه❗ [L.S][Z.M] - دو حالت وجود داره، یا آدما نمیتونن همو بشناسن، خسته میشن و میرن؛ یا میتونن بشناسن، میترسن و میرن... + یه حالت دیگه هم هست! اینکه بشناسن، بترسن... ولی نتونن برن... °𝓨𝓸𝓾 𝓫𝓾...