chapter 4

1.1K 133 4
                                    


در اتاق و باز کرد" خیلی خب بیا دلم برات سوخت" به سمتش چرخیدم که دیدم با احتیاط لایه در ایستاده هلش دادم کنار و وارد اتاقم شدم خودمو روی تخت پرت کردم و درحالی که زیر پتو میخزیدم گفتم" الان خستم بعدا جرواجرت میکنم فاصلتم با من رعایت کن نکبت " چراغ اتاقو خاموش کرد و رو تخت کنار من خوابید" از خداتم باشه من پیشت بخوابم" جوابی ندادم و چشمامو روی هم فشار دادم و پشتمو بهش کردم که به سرعت خوابم برد.

صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم دست جین روی صورتم بود دستشو کنار زدم و از تخت پایین اومدم پتو رو با پاش جمع کرده بود و انداخته بود زمین و تیشرتش بالا رفته بود پتورو از روی زمین برداشتم و انداختم روش حوله مو برداشتم به سمت حموم طبقه پایین رفتم بعد از دوش کوتاهی لباسام رو عوض کردم به اتاقم برگشتم که جین رو تخت نشسته بود و گیج به گوشی من نگاه می‌کرد با صدای قدم هام سرشو بالا آورد و با صدای گرفته که به خاطر بیدار شدنش بود گفت"جونگکوک زنگ زد گفتم حمومی قطع کرد" سرمو تکون دادم و با حوله ی توی دستم آب موهامو گرفتم " من باید برم اداره خودت صبونه بخور" از روی تخت پایین اومد و درحالی که دستشو توی موهاش میکشید باشه ای گفت و از اتاق خارج شد.

موهامو خشک کردم و بالای سرم جمعشون کردم آرایش ملایمی کردم و بعد از چک کردن همه چی به سمت گوشیم رفتم به جونگکوک زنگ زدم بعد از چندتا بوق برداشت و فقط گفت جلو درم و بعد قطع کرد با تعجب به گوشیم نگاه کردم عجب، از اتاق خارج شدم و به طبقه پایین رفتم تفنگ و وسایلمو برداشتم که جین بدو بدو اومد سمتم" بیا اینو تو راه بخور نیوفتی بمیری از گشنگی" به لیوان در دار و نونه تستی که توی پاکت گذاشته بود نگاه کردم " میخوای مسمومم کنی؟" ابروهاش بالا پرید و گفت " یعنی انقد آدم نیستی؟ مسموم چی بابا میگم صبونه نخوردی اینو تو راه بخور" با تعجب پاکت و لیوان رو از دستش گرفتم و تشکری کردم و به سمت در رفتم.

از جین خداحافظی کردم و از خونه خارج شدم و سوار ماشین جونگکوک که دقیقا جلو در پارک شده بود شدم " سلام"  سرشو تکون داد و ماشین و روشن کرد و راه افتاد متعجب بهش نگاه کردم اما به روی خودم نیوردم" صبونه خوردی؟" ازش پرسیدم و نون تستی که لاش شکلات بود رو به سمتش گرفتم" بیا از این بخور جین درست کرده" نگاهشو از روبروش گرفت "چرا؟" نون تست رو پایین آوردم "چی چرا؟ نون تست؟ " کامل به طرفم چرخید درحالی که نگاهشو بین دوتا چشمم می‌چرخوند با مکث حرفشو اصلاح کرد" چرا جین اونجا بود؟ " متعجب ابروهام بالا پریدن " یعنی چی چرا اونجا بود "

به روبروش خیره شد درحالی که دنده رو عوض میکرد از آینه به پشت نگاه کرد و سبقت گرفت" تو و جین باهم تو رابطه اید؟ " پریدم وسط حرفش این چی داشت بلغور میکرد " منو جین باهم دوستیم" سرشو تکون داد" کدوم دوستی شب خونه دوستش میمونه تازه صبحم که... " حرفاش ناراحت کننده بود برای اینکه تمومش کنه  گفتم"این به تو ربطی نداره جونگکوک" تک خنده ی عصبی کرد و با انگشتاش روی فرمون چندبار ضربه زد" البته که به من ربطی نداره" نگاهمو ازش گرفتم و گازی از تست و شکلات زدم و به بیرون نگاه کردم.

𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝 |ᵏⁱᵐ ᵗᵃᵉʰʸᵘⁿᵍWhere stories live. Discover now