chapter 14

1K 129 21
                                    


15 نوامبر

"سوا این کرواتو ببند برام‌" جونگکوک مثل بچه ها پاشو رو زمین کوبید و کرواتو به سمت سوا گرفت دختر از جاش بلند شد و مشغول بستن کروات دور گردن جونگکوک شد. هیون گیج به دور و بر اتاق نگاه کرد و پرسید " تهیونگ اینجا نیست ؟" سوا یکی از ابروهاشو بالا داد و نوچی گفت هیون با سرعت به سمت آسانسور رفت تا تهیونگ رو که بیست دقیقس ناپدید شده پیدا کنه.

جونگکوک به سوا که با وسواس گره ی کروات رو می‌بست نگاه کرد و پرسید "چطور شدم ؟ " سوا عقب گرد کرد و جونگکوک رو از بالا تا پایین نگاه کرد و گفت" میتونی یه حرکاتی بزنی" جونگکوک خنده ی خرگوشی کرد و گوشیشو از توی جیب کت درآورد " عکس بگیریم؟" سوا سرشو تکون داد و کنار جونگکوک قرار گرفت به خاطر پاشنه های بلند کفش مشکی رنگش لازم نبود مثل همیشه روی انگشتای پاش به ایسته تا هم قد جونگکوک بشه سرشو کمی کج کرد و به دوربین لبخند زد جونگکوک خودشو کمی به سوا نزدیک کرد و عکس گرفت.

سوا گیج پرسید " نباید بریم؟ " جونگکوک درحالی که عکس دونفرشونو چک میکرد به ساعت نگاه کرد و با تایید گفت" باید بریم" همون لحظه هیون با عجله وارد سالن شد" میشه یکی شماره تهیونگو بگیره؟ من تو پارکینگ دنبالش میگردم"

سوا نگاه خیره تیم تهیونگ که درحال آماده شدن برای مراسم بودن رو روی خودش حس کرد نگاهش رو بالا آورد و با دختری که از روی صندلی با تمام بدنش به طرف سوا چرخیده بود و بهش نگاه می‌کرد چشم تو چشم شد یکی از اون دخترا درحالی که کت رو بین دستاش چک میکرد گفت" مامور لی زنگ بزن دیگه"

سوا پوفی کشید و گوشیشو از تو جیبش درآورد و شماره ی تهیونگ رو گرفت گوشیو کنار گوشش قرار داد و به بوق های مکرر گوش داد بار دیگه شماره رو گرفت کمی نگران شده بود با بوق سوم صدای تیهونگ درحالی که نفس نفس میزد تو گوشش پیچید " دارم میام دارم میام " سوا باشه ای گفت و گوشیو قطع کرد.

بعد از چند ثانیه در سالن باز شد و تیهونگ با شتاب خودشو داخل اتاق پرت کرد و باعث شد نگاه خیره بقیه افراد از سوا به تیهونگ کشیده بشه پسر درحالی که نفس نفس میزد دستشو بالا آورد مکثی کرد تا نفسش بالا بیاد و بعد به خاطر تاخیرش عذر خواهی کرد.

جونگکوک که دست به سینه کنار سوا ایستاده بود از تهیونگ پرسید "همه چی مرتبه؟" تیهونگ دستی بین موها‌ش کشید و لباشو روی هم فشار داد و آروم زمزمه کرد "همه چی اوکیه" سوا نگاهشو از تهیونگ گرفت نمی‌خواست بهش خیره بشه.

تهیونگ روی صندلی روبروی هیر استایل نشست که هیون وارد سالن شد و با دیدن تهیونگ نفس عمیقی کشید " کجا بودی پسر" تیهونگ لبخند دندون نمایی زد و آروم گفت" دسشویی " با این حرفش صدا خنده بقیه بالا رفت هیون چشماشو بست و صورتشو پوشوند تا خندش معلوم نشه و تو همون حالت به هیراستایل تهیونگ گفت" زودتر کارو انجام بده دیر شده" هیر استایل که پسر جوونی بود باشه ای گفت به سرعت مشغول سشوار کشیدن موهای تهیونگ شد.

𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝 |ᵏⁱᵐ ᵗᵃᵉʰʸᵘⁿᵍWhere stories live. Discover now