chapter 10

1.1K 141 50
                                    


سوا پاشو روی هم انداخت بود، دستشو زیر چونش زده بود و به مصاحبه نگاه می‌کرد البته معتقد بود این بیشتر لاس زدن مجری با تهیونگ بود یوسان لیوان قهوه ای سمت سوا گرفت " مامور لی چیزی شده؟"

سوا نگاهشو با حواس پرتی از تهیونگ گرفت آشفتگیش مشخص بود سعی نکرد لبخندی بزنه فقط گفت " چیزی نشده" لیوان رو از یوسان گرفت سرشو برای تشکر تکون داد یوسان بی حرف سمت دیگه ی سالن رفت.

مجری تابی به کمرش داد و سمت تهیونگ خم شد " تاحالا شده از بازی کردن تویه فیلمی پشیمون بشی؟" تهیونگ درحالی که فکر می‌کرد سرشو به معنی اره تکون داد " یکی.. شایدم دوتا از نقشایی که بازی کردم پشیمونم" سوا با حرص نگاهشو از اون دختر جذاب گرفت.

میتونست همین الان بپره جلوی تموم دوربینا و برنامه رو به گند بکشه و تمومش کنه شاید چند تا مشت هم به مجریه میزد از گوشه چشم نگاهی به جونگکوک کرد دست به سینه خوابش برده بود کمی از قهوه ی تلخی که یوسان داده بود رو خورد و دوباره نگاهشو به تهیونگ داد که روی مبل راحتی مشکی رنگ مقابل مجری نشسته بود و با لبخندی درخشان به سوال های اون پاسخ میداد.

به قهوه‌ی توی دستش نگاه کرد میتونست همین لیوانو پرت کنه و مطمئن باشه که میخوره تو سر تهیونگ صدای خنده‌ی تهیونگ ومجری انگار مثل کشیدن سوهان روی روح و روانش بود با صدایی که بغل گوشش شنید به طرف جونگکوک چرخید.

پسر با چشم های گرد شده به زمین خیره شده بود یه دستش به دسته صندلی بود و دست دیگش برای حفظ تعادل رو هوا انگار که تو خواب داشته میوفتاده سوا دستشو روی قفسه سینه جونگکوک گذاشت و هولش داد عقب تا تعادلش حفظ شه

" تا صبح میشینی بازی میکنی همین میشه دیگه"عصبی بود این باعث شده بود ناخودآگاه گوشت تلخ بشه جونگکوک چشم هاشو مالید و چیزی نگفت نگاهی به ساعت مچی مشکی رنگش کرد چهل دقیقه ست که خوابش برده بوده.

سوا نگاهشو از پسر خواب آلود کنارش گرفت و کمی دیگه از قهوش رو مزمزه کرد و لیوان پلاستیکی توسی رنگ رو توی دستش تکون داد با سوال مجری ابروهاش بالا پرید" تهیونگ کسی تو زندگیت هست؟" سوا ناخوداگاه با دقت به تهیونگ خیره شد و منتظر جوابش موند.

پسر که دستاشو توی هم قفل کرده بود لبخند بزرگش رو حفظ کرد کمی تو جاش تکون خورد و با مکث گفت" فکر میکنم همه ی ما کسیو تو زندگیمون داریم اینطور نی؟" مجری بیشتر سمت تهیونگ خم شد" پس کیم تهیونگ دوست دختر داره؟ "

پسر خنده ی کوتاهی کرد و سرشو به طرفین تکون داد " نه من به طرفدارام وفادارم" سوا از حرص ادای تهیونگ رو با دهنی کج درآورد "پس فقط دوتا عاشق که بهم نرسیدن " مجری ادامه داد که تهیونگ بازهم سرشو تکون داد و خندید " اوه نه اینطور نیست " سوا با حرص دستشو روی پاش کوبید و با صدای نچندان بلند گفت " پس چرا زر میزنی خودت کرم داری دیگه "

𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝 |ᵏⁱᵐ ᵗᵃᵉʰʸᵘⁿᵍWhere stories live. Discover now