با خستگی خودشو روی صندلی ماشین ولو کرد روز خسته کننده ای بود و کارشون تا 12 صبح طول کشیده بود. " گوشیت داره زنگ میخوره" جونگکوک اینو گفت و به گوشی سوا که روی پاش بود اشاره کرد، دختر چشم هاشو باز کرد و گوشیو که اسم جین روش خاموش روشن میشد برداشت و تماس رو وصل کرد." بله جین" صدای بلند آهنگ همراه خنده جین مخلوط شد" سوا میشه بیای دنبالمون؟" لحن کشدار جین مثل آژیر خطر برای سوا بود متعجب سرجاش صاف نشست " جین تو مستی؟" جین با مکث طولانی ای گفت " فک کنم... آره " سوا با وحشت گوشیو بیشتر به گوشش چسبوند" آجوما کجاست" جین بلافاصله گفت" اینجاست آجوما.. سوا دلش برات تنگ شده" جین این رو گفت و خندید " کجایین الان " سوا دلشوره گرفته بود و معدش پیچ میخورد.
" اینجا... ببخشید اینجا کجاست... " جین انگار مشغول پرس و جو از کسی شد اما صدای آهنگ اونقدر زیاد بود که سوا نمیتونست چیزیو بشنوه بعد چند ثانیه صدای جین که چیزی رو زمزمه میکرد به گوش سوا رسید " گوشیو بده به یکی دیگه" جین گوشیو سمت پسری که پشت بار درحال پر کردن شات ها بود داد و سرشو روی میز گذاشت " بله؟" صدای عصبی سوا باعث شد ظرف شیشه ای آبی رنگ از دست پسر بیوفته " آدرس اون خراب شده رو بده" پسر مشغول آدرس دادن شد سوا گوشیو روی اسپیکر گذاشت و به طرف جونگکوک گرفت" این مسیری که میگه رو برو" جونگکوک بی حرف پاشو روی گاز فشار داد و وارد اتوبان شد.
بعد از اینکه آدرس رو گرفت گوشیو قطع کرد و با حرص اونو روی پاش انداخت مضطرب انگشت های کشیدشو بین ریشه ی سیاه رنگ موهاش کشید " جین مست بود؟" سوال جونگکوک بی جواب موند چون سوا به صورت عصبی میخندید " اون قرار بود دو روز تو خونه مراقب مامان بزرگ من باشه حالا باهم رفتن کلاب و الان مستن... جین بیاد جلو دستم میکشمش" جونگکوک بزاق دهنشو قورت داد پاشو بیشتر روی گاز فشار داد و نیم نگاهی به سوا انداخت نمیدونست وضعیت چقدر بده برای همین ساکت موند تا مثل بنزین روی آتیش خشم سوا نباشه.
به محض ایستادن ماشین سوا درو باز کرد و بیرون رفت و منتظر جونگکوک نموند تا ماشینو پارک کنه نگاهی به کلاب روبروش انداخت و به سمت در رفت " کارت شناساییتونو ببینم" بدون اینکه نگاهی به نگهبان قد بلند جلوش بکنه اونو کنار زد و وارد شد " هی تو نمیتونی همینطوری سرتو بندازی پایین.." جونگکوک به سمت نگهبان رفت و قبل از اینکه دردسری ایجاد شه مشغول توضیح دادن به نگهبان شد، سوا بی توجه به اون دو نگاهشو اطراف کلاب چرخوند صدای بلند موسیقی و بوی الکل عصبیش میکرد با دیدن جین تو قسمت وی ای پی نفس عمیقی کشید و به قدم های بلندش جهت داد.
" شما اجازه ی ورود به بخش وی ای پی رو ندارید " سوا با رگه های قرمز چشم هاش که مخلوطی از خستگی و خشم بود به نگهبان جدیدی که به پاش پیچیده بود دوخت کارت مخصوص امنیتیشو از جیبش خارج کرد و نشون نگهبان داد " بکش کنار" نگهبان متعجب از عصبانیت سوا کنار رفت " سوا فک نمیکردم انقد زود بیای" جین با دیدن سوا با خوشحالی از جاش بلند شد اما نتونست تعادلشو از دست بده و دوباره روی مبل راحتی افتاد.
YOU ARE READING
𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝 |ᵏⁱᵐ ᵗᵃᵉʰʸᵘⁿᵍ
Fanfiction[ Complete ] boy x girl لی مین سوا مامور اموزش دیده ای که توی کار خودش مهارت بالایی داره و حالا میخواد برا اولین بار بادیگارد بازیگر معروف کیم تهیونگ بشه