سوا به جایزه های روی میز که مقابلشون چیده شده بود نگاه کرد تهیونگ توی همه ی قسمت ها برنده شده بود ولی اون جایزه که تو اتاق ازش حرف میزدن کدوم بود سوال های ایجاد شده توی ذهنشو گوشه ای جمع کرد تا وقتی مراسم تموم شد از تهیونگ بپرسه.به نیم رخ تهیونگ که بغلش نشسته بود نگاه کرد اون خیلی ریلکس به مجری نگاه میکرد و به حرفاش گوش میداد درست برعکس سوا " نوبت میرسه به بهترین بازیگر زن به انتخاب داور های مراسم، از سه نامزد امسال یه اسم جدید به گوشمون میخوره و اون کسی نیست جز پارک هونسو که امسال با بازی توی سریال گل بهاری خودشو به مردم معرفی کرد متاسفانه تو دو قسمتی که رای گیری توسط مردم بود نتونست جایزه رو مال خودش کنه... "
با ویبره رفتن گوشی اونو از توی جیب داخل کتش درآورد با دیدن اسم جین تماس رو رد کرد اما چیزی نگذشت که دوباره اسم جین رو گوشی روشن شد گوشیو روی گوشش گذاشت و اون یکی دستشو روی گوش دیگش گذاشت تا به خاطر سر و صدای زیاد مجری و اهنگ پس زمینه بتونه صدای گوشیو بشنوه
"الان نمی.... " جین وسط حرفش پرید " به جونگکوک بگو یقشو صاف کنه خودتم انقد اخم نکن انگار جایزه هاتو دادن به تهیونگ چند ثانیه پیش یه میز نشون داد ته سالن قسمت خوراکی ها روش پر از کیکای خوشمزه بود ازشون برام بیار یه مدل نوشیدنی مخصوص هم سرو میکنن کیسه پیدا کن بریز توش بیار فک کنم ظرف هم بدن اگه دادن بگیر اگه ندادن بچپون تو کیفت به جونگکوک هم بگو اونم بزاره تو جیباش برام بیارید اگه نشد از قدرت های نینجاییت استفاده کن یا اون کارتت اگه ندادن هم باهاشون وارد معامله شو اگه بازم نشد بزنشون ولی برام از اون خوراکیا بیار "
سوا با خنده گفت" نفس بکش! دیگه چیزی نمیخوای؟ میخوای برات یکی از جایزه هاشونم بگیرم؟ "صدای جیغ و فریاد توی سالن بالا رفت جین بی توجه به حرف سوا گفت" عه دوباره دارن نشونت میدن " سوا نگاهشو بالا آورد و خودش رو گوشه ی مانیتور کنار تهیونگ دید، تهیونگ لبخندی به دوربین زد که باعث شد صدای جیغ و فریاد این بار کر کننده باشه سوا نگاهشو به استیج داد با دیدن دختری که تو اتاق روبروی پیرمرد دیده بود آروم توی گوشی گفت" بعدا حرف میزنیم خدافظ" و گوشیو قطع کرد.
اون دختر جایزه رو گرفت؟ بهترین بازیگر زن سال از نظر داورا نگاهشو چرخوند و با اخم های درهم تهیونگ روبرو شد سوا ناخودآگاه با اخم به اون دختر که از زیبایی چیزی کم نداشت نگاه کرد چه ارتباطی بین اون و تهیونگ بود افکار بهم ریخته سوا با شنیدن صدای دختر دود شد و به هوا رفت " همه چی مثل یه رویا بود و خیلی سریع اتفاق افتاد خیلی ممنونم از داورا که منو انتخاب کردن این اولین جایزه ای که میگرم میخوام. تشکر کنم از خانوادم که توی این راه همراهم بودن و بهم کمک کردن" لبخندی زد و روبروی جمعیت تعظیم کوتاهی کرد و بقیه شروع به دست زدن کردن.
YOU ARE READING
𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝 |ᵏⁱᵐ ᵗᵃᵉʰʸᵘⁿᵍ
Fanfiction[ Complete ] boy x girl لی مین سوا مامور اموزش دیده ای که توی کار خودش مهارت بالایی داره و حالا میخواد برا اولین بار بادیگارد بازیگر معروف کیم تهیونگ بشه