"راه ما از هم جداست " تهیونگ نگاه سردشو از صورت دختر گرفت " اینکارو نکن خواهش میکنم من عاشقتم " اشک های دختر به سرعت راه خودشونو باز کردن و تبدیل به هق هق شدن اما تهیونگ بی رحمانه مسیری که اومده بود رو برگشت و دختر رو تنها گذاشت." مسخره ها" سوا اینو گفت و کمی از بطری آب معدنی توی دستشو خورد " کات عالی بود" جونگکوک که احساساتی شده بود دماغشو بالا کشید و گفت" با اینکه سیلطس ولی خوب نقش بازی میکنه" سوا بیخیال گفت " نقش بازی کردن بخشی از سلیطه بودنه" لیا دستمالی برداشت و مشغول پاک کردن اشک هاش شد و گفت" تهیونگ امروز خیلی خوب بودی" تهیونگ لبخندی زد و سرشو تکون داد، سوا با حرص پاشو روی هم انداخت و ادای لیا رو دراورد" تیینیگ ایمیریز خیلی خیب بیدی" جونگکوک با دیدن صورت سوا با صدای بلندی شروع به خندیدن کرد.
سوا با حرص گفت " آخرش خفش میکنم جنازشو میندازم جلو سگ... " با صدای تهیونگ سوا ساکت شد و نگاهشو بالا آورد " جنازه کیو میندازی جلو سگ" سوا با حرص خاصی به تهیونگ زل زد " تورو" تهیونگ تک خنده ای کرد و گفت " اینو قبلا به من زیاد میگفتی" " قبلا؟"سوا به تهیونگ بعد به جونگکوک که متعجب به تهیونگ خیره شد بود نگاه کرد، تهیونگ با لبخند به جونگکوک گفت" منو سوا توی دبیرستان خیلی صمیمی بودیم " جونگکوک گیج به سوا نگاه کرد انگار منتظر توضیحی از طرف سوا بود " تهیونگ همون دوست مشترک منو جینه " تهیونگ ابروشو بالا داد " جونگکوک هم جینو میشناسه؟" سوا سرشو به معنی آره تکون داد .
جونگکوک لبخند کمرنگی زد و گفت " چه جالب سوا آمریکانو میخوری؟ " تهیونگ کنار سوا نشست و گفت " سوا؟ آمریکانو؟" جونگکوک اخمی کرد و گفت " نوشیدنی مورد علاقه سوا آمریکانوعه " تهیونگ سمت جونگکوک خم شد و گفت" ولی سوا لاته کارامل دوست داره" جونگکوک متقابلا سمت تهیونگ خم شد و جدی زمزمه کرد " سوا آمریکانو دوس داره "سوا که بین اون دو درحال فشرده شدن بود از جاش بلند شد" اصلا بزار خوده سوا بگه چی دوست داره " تهیونگ با لبخند پیروزمندانه ای نگاهشو به سوا دوخت دختر معذب نگاهشو بین دو جفت چشمی که بهش زل زده بودن چرخ داد ،درواقع اون لاته کارامل رو برای این دوست داشت چون نوشیدنی مورد علاقه تهیونگ بود " مسخره بازیاتونو جمع کنید من باید برم دستشویی " سوا اینو گفت و مسیرشو سمت دستشویی تغیر داد، نفس عمیقی کشید رفتار اون دوتا امروز عجیب شده بود.
شیر آب رو باز کرد و صورتشو آب زد ،موهاش رو بالای سرش بست و از دستشویی بیرون اومد " اینجا دستشویی مخصوص عوامل فیلمه تو نمیتونی بیای اینجا " با صدای لیاسرشو بالا آورد ،همینو کم داشت بی حرف نگاهشو از اون گرفت در حالی که از دستشویی بیرون میرفت گفت " نگران نباش دست به غذات نزدم سرجاشه" بیتوجه به داد و بیداد لیا از دستشویی بیرون اومد، هرچقدر هم میخواست بیخیال اون دختره رو مخ باشه انگار خوده لیا نمیزاشت و پاشو روی دم سوا میزاشت.
YOU ARE READING
𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝 |ᵏⁱᵐ ᵗᵃᵉʰʸᵘⁿᵍ
Fanfiction[ Complete ] boy x girl لی مین سوا مامور اموزش دیده ای که توی کار خودش مهارت بالایی داره و حالا میخواد برا اولین بار بادیگارد بازیگر معروف کیم تهیونگ بشه