📣📣📣📣
این پارت حاوی مقداری خشونت و صحنه های بازه😈 پس خودتون رعایت کنید لطفا🙃🙂________________
~ دلم میخواد حضورت با یک یا چند تا پارتنر تو اون اقامتگاه ثبت شه.. دوست دارم لذت واقعی رییس بودن رو حس کنی تهیونگ، در جریانی که اون اقامتگاه و کارمندانش سطح بندی شدن..
و من میخوام بالاترین حد لذت و خوشی رو با الفای اصلی بودنت ببری
تهیونگ لبخند محوی زد: چشم قربان.. قول میدم خوب وقت بگذرونم
و بعد از تکون دادن سرش از اونجا خارج شد...
.
.
یونگی به خونه برگشت و روی زمین نشست... حس خوبی نداشت...
مشکل از اون زن نبود، یونگی بود که دلش فقط بدن جیمین و میخواست
نگاه کلافش و توی خونه ی تاریک و خلوت گذروند و اهی کشید و به سمت حموم رفت
با دیدن جسم مچاله شده ی وسطِ حمومِ تاریک، نزدیک بود تا مرز سکته بره...
با کمک لنزش متوجه شد جیمینه... به سمتش رفت
یونگی: حالت خوبه؟
جیمین سر بلند کرد و لبخند تصنعی ای زد: خوبم
یونگی کنارش رفت: جیمینا هنوز از دست من ناراحتی؟
جیمین: نه
یونگی: بیخیال مشخصه هنوزم ناراحتی
جیمین: من نتونستم با یکی دیگه بخوابم.. سعی کردما.. ولی وقتی قضیه جدی میشد نمیتونستم به تو و بدنت و سکسای محشرمون فکر نکنم..
بنظرت من مشکلی پیدا کردم؟
یونگی من دوست ندارم بازیافت بشم ولی دلمم نمیخواد با یکی دیگه بخوابم
یونگی بفکر فرو رفت، امشب خودش هم نتونست با اون زن بخوابه ..
این نشون میداد اون و جیمین مشکل دارن؟ نه نه اصلا اینطوری نیست...
یونگی سری تکون داد و گفت: جیمینا منو تو مشکلی نداریم.. فقط انقدر سکسمون خوب بوده که حاضر نیستیم فعلا با کس دیگه ای باشیم، مثل خودت و هوسوک که چند وقت با هم بودین ولی الان از اون دوران گذشتی
جیمین: من این حس و با هوسوک نداشتم.. فقط سکس نیست من از لمس هاشون چندشم ش..
یونگی لباش و به لبای جیمین چسبوند.. نه نباید قبول میکردن نقصشون رو .. نباید بازیافت میشدن..
وقتی پارسال تو پارتی این یوپ هم و دیدن و باهم خوابیدن حس خارقالعاده ای داشتن که حتی قابل توصیف نبود..
YOU ARE READING
Brave New World
Fanfiction(completed) couples: taekook, yoonmin, namjin, hopemin genres: dystopian, smut, fantasy, angst, romance خلاصه: سال ۲۴۵۰ میلادی... یه دنیای مدرن که برای ادمای سیصد سال قبل یه کابوس حساب میشه! یه زندگی دقیقا مخالف اون چیزی که در قرن بیست و یک وجود دا...