یونگی بطرز نامحسوسی تیکه ای گوشت بیشتر توی قاشق جیمین گذاشت و چشمکی بهش زدجیمین هم لبخند بزرگی روی صورتش نشست و بازی پاهاش و با پاهای یونگی شروع کرد و بطرز کشنده ای (از نظر یونگی) پاهاش و به آلفا میمالید و سعی میکرد اغواش کنه که کاملا هم موفق بود و یونگی تا حد زیادی تحریک شده بود
چند دقیقهای سکوت بینشون ادامه داشت و فقط صدای برخورد قاشق و ظرف و چاپ استیک و لیوان میومد تا اینکه نامجون با صدای بلندی پرسید: راستی چانیول تو پی تی سی رو واسه چی میخوای؟
چانیول اهی کشید: کار ماشینی که با یونگی شروعش کردیم تقریبا تموم شده فقط مونده بدنه و جزئیات سیستمش و اوکی کنیم.. اگه یه پی تی سی داشته باشیم خیلی خوب میشه
بکهیون با نارضایتی گفت: ماشین یجوری نیست؟ من اصلا به عمرم یکیشونم ندیدم نمیشد همون جت و بسازین؟
چانیول: نمیشه حق با یونگیه واسه جت ساختن کلی از قبل اماده سازی و دم تشکیلات خوب میخواد و بعدشم خیلی به دنیای مدرن نزدیکیم واسه استفاده از جت.. تو رادار براحتی پیدامون میکنن و درجا میزننمون خیلی ریسکیه حتی براحتی با تکنولوژیشون میتونن جتمون و کنترل کنن و یکاری کنن تو دنیای مدرن فرود بیایم
جین: حالا ماشینه چه شکلی هست؟ مثل جت کار باهاش راحته؟
چانیول: اره دقیقا مثل جته داخلش میشینی بهش یه ادرس میدی و چندتا دکمه میزنی
جونگکوک: واااه خیلی خفنه واقعا خیلی خوبه تونستین انقدر سریع یدونه ازش بسازین
چانیول: اره خیلی خوبه ولی هنوز کامل کامل نشده و یه مشکلات جزئی داره.. مثلا نقشه و مکانی که ما بلد بودیم و تونستیم وارد سیستمش کنیم محدود به همین روستا و چندتا روستا بالاتره.. اگه بخواییم یدونه جامعش و داشته باشیم، باید دورتر از اینجا بریم و راجب بقیه ی مناطق یاد بگیریم
همه بغیر از یونمینی که کاملا تو یه دنیای دیگه بودن، سری تکون دادن
همین حین قاشق بکهیون زمین افتاد و وقتی که خم شد تا برش داره با دیدن پای جیمین که روی عضو یونگی بود و بهش فشار می اورد غافلگیر شد و به سرفه افتاد
YOU ARE READING
Brave New World
Fanfiction(completed) couples: taekook, yoonmin, namjin, hopemin genres: dystopian, smut, fantasy, angst, romance خلاصه: سال ۲۴۵۰ میلادی... یه دنیای مدرن که برای ادمای سیصد سال قبل یه کابوس حساب میشه! یه زندگی دقیقا مخالف اون چیزی که در قرن بیست و یک وجود دا...