تهیونگ انقدر با دستبندش ور رفته بود که دور مچ هاش کامل قرمز بود اما فایده ای نداشت، اون دستبند فقط با کلید باز میشد..از طریق لنزش متوجه شد ساعت حدودا هفت غروبه و چیزی تا قراری که با هیونگاش گذاشته بود نمونده اما با وضعیتی که داشت به هیچ عنوان نمیتونست سر وقت به قرارشون برسه....
.
.جیمین با کمی گیاه و چوب به خونه برگشت..
گیاه ها رو مثل چای دم کرد و به خورد می نا داد و اون چوب رو پودر کرد و روی زخم هاش گذاشت و با دستمال هایی که توی آب جوش تمیز شده بودن و با اتو خشکشون کرده بود، بست..
از مردم روستا یاد گرفته بود که خود طبیعت همیشه راه حلی برای مریضی ها داره ..
امیدوار بود این گیاه پای شیر و چوب درخت مو بتونه به قطع خونریزی می نا کمک کنه و اتفاقی براش نیفته، البته گزینه های گیاهی خیلی بهتری وجود داشت که اگه بهشون دسترسی داشتن میتونست تضمین بده سلامتی می نا برمیگرده اما با شرایطی که داشتن، فقط همین دو چیز رو پیدا کرده بود..
جیمین نگاهی به دلتای بیحال و خونی انداخت، با اینکه خودش تمام خون ها رو پاک کرده و لباس تمیز تنش کرده بود اما زخمهای وحشتناکش مدام سرتاپاش رو رنگی میکرد..
بکهیون وحشت زده گفت: زخماش و بخیه نمیزنی؟
جیمین نگاهی به آمپول جونگکوک انداخت...
اگه شرایط عادی بود با چشمای درشت شده از یوگیوم میپرسید چطوری تونسته این آمپول ها رو گیر بیاره اما حالا انقدر نگران می نا بود که فقط آمپول رو به جونگکوک تزریق کرد و رو به بکهیون گفت: اینجوری نمیشه باید اول خونریزیش بند بیاد
هوسوک: نمیشه یکاری کنی؟ تو بگو واسه درمانش چی لازمه من میرم میارم براش
جیمین: نمیشه وضعیتمون خیلی خطری تر از اونه که بتونی بری بیرون
هوسوک: من میتونم تو به بقیه ی مسائلش فکر نکن فقط بگو چی میخوای؟
جیمین: نمیشه اگه بری و کشته بشی چی؟ کی از آری مراقبت کنه؟
هوسوک: وایسم همینجا ببینم چجوری جون میده؟
جیمین داد زد: هیونگ خواهش میکنم تمومش کن... هیچ تضمینی نیست که تا برگشتنت زنده مونده باشه پس فقط پیش دخترت بمون و ارزو کن می نا قوی باشه و با این دمنوش و کم شدن خونریزیش بتونه دووم بیاره
هوسوک با بیقراری چندتا مشت محکم به دیوار کوبید و جیمین دستش و تو موهاش برد و کلافه تکونشون داد و همون موقع چشمش به موچی کوچولو افتاد که روی پله ها نشسته و پاهاش و بغل کرده بود، اروم صداش زد: موچی.. بیا اینجا
YOU ARE READING
Brave New World
Fanfiction(completed) couples: taekook, yoonmin, namjin, hopemin genres: dystopian, smut, fantasy, angst, romance خلاصه: سال ۲۴۵۰ میلادی... یه دنیای مدرن که برای ادمای سیصد سال قبل یه کابوس حساب میشه! یه زندگی دقیقا مخالف اون چیزی که در قرن بیست و یک وجود دا...