part 7: بذار کمکت کنم 😇

390 88 33
                                    

یونگی دوباره زنگ زد

جیمین در حالیکه ربدوشامبرش و میپوشید در و با هول باز کرد

یونگی: کجا بودی؟ هر چقدر در زدم با..

یونگی با دیدن مرد بتایی که هول هولکی لباسش و برداشت و از در بیرون رفت، نفسش گرفت..

احتیاجی به توضیح نبود..

اصلا چیزی نیاز به توجیه و توضیح نداشت اما یونگی نزدیک بود بزنه زیر گریه..

دلش میخواست اون مردی که با جیمین بود و بکشه و بعد به جیمین بگه انقدر برات کم بودم که دوساعت بعد از رابطمون با یه نفر دیگه خوابیدی؟

جیمین: یونگی


یونگی نگاهش به بالا تنه ی لخت جیمین که از زیر ربدوشامبرش معلوم بود، انداخت و به طرف دیگه ای خیره شد و دنبال بهانه ای گشت تا زودتر ازونجا بره


جیمین صورت یونگی و گرفت: داری چه فکر غلطی با خودت میکنی که دیگه به چشمام نگاه نمیکنی؟

یونگی: تو دقیقا دو ساعت بعده سکسمون با یکی دیگه خوابیدی انقدر .. کمم برات؟

جیمین: چیی؟

یونگی: میدونم طبق قانون میتونی با هرکسی هر وقت که خواستی باشی اما ما قرار گذاشته بودیم فعلا با کسی نباشیم

جیمین: کم چرت بگو طرف فقط ماسوژورم بود

یونگی: اره دیگه سکس ماساژور

جیمین: سکس ماساژور چه کوفتیه.. فقط ماساژم میداد همین

یونگی: فقط ماساژور نداریم

جیمین: داریم.. تو چرا انقدر شک داری به من؟.. بعدشم اگه واقعا با کسی خوابیده باشم بهت میگم ازت نمیترسم که..


یونگی: چرا از رباتا استفاده نکردی؟

جیمین پوفی کشید و گفت: دوستم بهم پیشنهاد داد از ماسور های آدم استفاده کنم چون حس بهتری داره.. حقم داشت واقعا بهتره

یونگی همچنان با تردید بهش نگاه میکرد

جیمین اهی کشید و دستش و جلو برد: سابقمو چک کن

یونگی: نه هرچی بگی باور میکنم لازم نیست

جیمین: گفتم چکش کن دیگه ببین بعد از خودت با کسی بودم یا نه

یونگی لبش و گزید و گفت: نمیخواد

جیمین لباشون و بهم کوبوند و بعد از چندتا مک محکم ازش جدا شد: هر وقت بهم شک کردی فقط بیا چکش‌ کن.. من بهت دروغ نمیگم یونگیا.. هنوزم تنها سکس پارتنرم تویی


یونگی لبخندی زد و تن جیمین و در اغوش گرفت و سختتر بفکر فرو رفت...

این چه مریضی ای بود که بهش گرفتار شده بود؟ چرا دوست نداشت جیمین و با بقیه ببینه؟ چرا فکر کردن به این موضوع اذیتش میکرد؟ چرا ارزو میکرد هیچوقت جای اون الفای بیچاره نباشه؟

Brave New WorldWhere stories live. Discover now