Brave New World

part 19: مگه گاوی..؟

می نا: مطمئنی واسه بچه ضرر نداره؟

جیمین لبخند اطمینان بخشی زد: مطمئنم کلی روش تحقیق کردم ببین اون اشعه ای که تو بقیه ی اسکن ها ممکنه منتقل بشه رو نداره یعنی فقط یه سری امواج فراصوته هیچ ضرری واسه تو و بچه نداره

می نا با هیجان و ذوق و کمی ترس سرش و بالا پایین کرد و دراز کشید

جیمین چشماش و محکم بست و باز کرد تا بتونه از تنظیمات لنزش و قابلیت جدیدی که بهش اضافه کرده بود، بتونه سونوگرافی انجام بده و وضعیت بچه رو ببینه.

می نا یک مرتبه بلند شد و گفت: صبر کننن

جیمین: چیشد یهو؟

می نا لبش و گزید و گفت: فکر نمیکنی بهتر باشه هوسوکم صدا کنیم؟ درسته براش مهم نیست ولی بازم پدرشه.. هوم؟

جیمین پوفی کشید: خودت داری میگی براش مهم نیست..

می نا با لبای آویزون سرش و پایین انداخت و همونطور که دوباره دراز میکشید، زمزمه کرد: راست میگی

جیمین که وضعیت می نا رو دید اخمی کرد و گفت: تو همینجا بمون من میرم صداش کنم

هوسوک که حرف جیمین و شنید با سرعت نور به اتاق خودش برگشت و روی صندلی راکی که برای می نا ساخته بودن نشست و به پنجره زل زد و دعا دعا میکرد که جیمین متوجه تند تند نفس کشیدنش و عرق روی پیشونیش نشه

جیمین با اجازه ی هوسوک وارد شد و متعجب گفت: هیونگ داری چیکار میکنی؟

هوسوک با ژست به خود مطمئنی نگاهش و از پنجره گرفت و گفت: داشتم تهیونگ و جونگکوک و نگاه میکردم

جیمین با تعجب گفت: تهیونگ و جونگکوک که یکساعت پیش رفتن جنگل انقدر زود کارشون تموم شد و برگشتن؟

به پشت پنجره رفت و با دقت بیرون و نگاه کرد و پوکر فیس گفت: هیونگ واقعا داشتی از پنجره بیرون و نگاه میکردی؟؟ اینجا کسی نیست

هوسوک با اخم کمی اهم اهوم کرد و گفت: معلومه..حالا اونا دوباره رفتن یجا دیگه به من چه، خب سنگ نیستن که ثابت بمونن..

جیمین ابرویی بالا انداخت: حق باتوعه .. بیخیال اینچیزا رو هیونگ من میخوام می نا رو سونوگرافی کنم ببینم وضعیت سلامت بچه چطوره.. میدونم نمیخوای بیای ولی می نا دوست داشت اونجا باشی یعنی حتی اگه بچه برات مهم نیست می نا مهمه دیگه پس بهتره بیای

هوسوک به جیمین نگاهی انداخت و گفت: منم قراره ببینمش؟

جیمین: چیو؟

هوسوک: همون سونوگرافی و اون.. اون.. موجود رو؟

جیمین کمی لباش و کش داد و جدی گفت: نه این قابلیتو لنز من داره نه لنز تو هیونگ پس قرار نیست چیزیو ببینین من میبینم و براتون میگم حالش چطوره..