part 18

1.2K 235 316
                                    

سلام سلام

راستش من یکم عصبانیم تا اینجا مدارا کردم با خودم گفتم بوک‌جدیده و اولشه؛ ولی خدایی پارت ۱۸ ام هست، اگر کامنت و وت با این شرایط ادامه پیدا کنه و تنبلی کنید منم‌تنبلی میکنم.

هی میگید آپ کن منم میخوام ولی بوک فلاپ به چه درد میخوره؟

معنی نمیده من ۵ هزار کلمه اپ کنم ریدر زحمت ۵ تا کامنت چند کلمه ای به خودش نده. اگر دوست دارید بوک رو یکمم به خودتون زحمت بدید.
بوک رو معرفی کنید و وت بدید چند تا کامنت بذارید.

این قسمت: لاک پیازی یا نعنایی؟

لاو یو ال🖤

●○●○●○●○●○●○●○

نزدیک خونه بودن، هری کمربندش رو باز کرد پاهاشو زیرش جمع کرد و کامل به طرف لویی برگشت. با مظلومیت خاصی صداش کرد
+لوعه؟
-این ژستو میشناسم خدا به دادم برسه.

خیلی زود به روحیه زیادی صورتی پسر برخورد؛ میخواست پاهاشو دوباره کف ماشین بذاره تا نرمال بشینه و یه قهر با شکوه رو ترتیب بده اما به طرز غیر نرمالی خیلی سریع لویی به التماس افتاد.
-ببخشید معذرت میخوام عزیزم بگو میشنوم.

هری دوباره با تعجب به سمتش برگشت. من و من کنان گفت
+راستش میخواستم تو انتخاب لباس کمکم کنی.
هری میدونست لویی بدش میاد چون پسرک وسواسیه؛ این کار زجر آور و طاقت فرساس اما لویی خیلی سریع تایید کرد و به طرز عجیب تر گفت
-هر چی زرافه بخواد؛ قبل خونه بریم برات لاک بخرم فلفلم؟ یاسی، صورتی، یخی؟ چه رنگی دوست داری؟

خرید میتونست همیشه توجه پسر رو جلب کنه اما لاک؟ انگار دنیارو بهش دادی هیجان زده تمام توجهشو به لویی داد و از دیدن ماشین تام جلوی خونه بود بازموند. چشما برق زد مثل بچه ی دو ساله برای اطمینان بیشتر پرسید
+واقعا؟
لویی لبخند عصبی زد، سری تکون داد
-اره حتی بذاری براتم میزنم!

لباشو آویزون کرد، لاک خریدن و لاک زدن یکی از مهم ترین پروژه های دنیاس نباید دست نابلد سپردش، این بی احترامی به این زیباترین آرایش دنیاس.
+تو خراب میکنی بلد نیستی!
لویی ابروهاشو بالا انداخت به سرعت از خودش دفاع کرد.
-کامان مگه چقدر سخته؟! اینا دستای ظریف یه جراحن!

وقتی اخم پسرو دید تسلیم شد
-کل روز وقت دارم تمرین کنم؛ اگر راضی نبودی میبرمت آرایشگاه باشه؟

سری تکون داد لوی یامیدوار بود ذوق انقدر زیاد باشه دلیل این انتخاب رو بپرسه اما نه! لویی حتی نمیدونست لاک رو باید از کجا بخره! همین باعث شد رسیدن به معازه طولانی بشه و فکر پسر به کار بیفته وقتی ددی گویان صداش کرد میدونست تو دردسر افتاده، با ملایمت خاصی جوابشو داد
-بله خوشگله؟

DEFECTWhere stories live. Discover now