part 13

1.2K 222 236
                                    

Oiii oiii

سلام خوشگلای من*-*

خوبین خوشین؟😁

بلی دقیقا سر وقت😎
من با یه پارت دیگه اینجام🧚‍♀️

مرسی برای وت و کامنتای قشنگتون💫
حماییتون خیلی ارزشمنده❤

امیدوارم از این پارتم لذت ببرید🌸
یادتون نره برام کامنت بذارید
کل لذت بوک نوشتن به کامنتای ریدراشه🥺🧚‍♀️

این قسمت: زدن به سیم آخر لویی!
👇📛
VOTE=80
Comments=120

●○●○●○●○●


هری چند ثانیه نگاهش رو به اون دوتا احمق دوخت در نهایت به سمت لیام‌ وحشت زده ای که جفت دستاش رو با یه حالت ترسیده ای بالا گرفته بود چرخید! برخلاف کلمات لیام کاملا به خاطر حرکت وحشیانه ی دو پسر و زمین خوردنشون ترسیده بود. هری با لودگی خاص خودش گفت
+شکاکم که هست؛کات کن بره؛ ارزشش رو نداره.

چند ثانیه طول نکشید تا زین برای حمله به هری خیز برداره! هیچ کس حق نداره در مورد قطع رابطه با لیام شوخی کنه! چه برسه به این پسر که کاملا جدی بود!
~میکشمت استایلز!

..................

چند دقیقه بعد سه پسر با دستایی که پشت گردنشون به هم قلاب شده رو به دیوار ایستاده بودن و لیام داشت با آرامشی خاصی آشپزی میکرد.

+هیچ وقت فکر نمیکردم با ددی سابقم با هم تنبیه بشیم.
هری با صدای آرومی گفت و ریز ریز خندید. لویی فقط چشماشو چرخوند.

لیام انقدر عصبانی بود که توضیح لویی در مورد اینکه میخواست زین رو بگیره تا به هری حمله نکنه قبول نکرد؛ اونم وادار کرد مثل دو پسر رو به دیوار باایسته! زین نتونست جلوی خودش رو برای نپریدن به پسر بگیره شایدم نخواست
~خفه شو همه چیز تقصیر توعه عفریته است!

×عزیزم نمیخوای که گشنه بمونی؟
لیام با لحن ملایمی که با محتوای حرفاش اصلا تطابقی نداشت گفت؛ باعث شد هری بی دغدغه در حالی که انگشت فاکش رو همینطوری که دست دور گردنش بود نشون میداد بخنده.

×استایلز!
+عه لیامی من که تقصیری ندارم،‌ دوست پسرت وحشیه!
×تو تحریکش کردی!

هری سرشو خم کرد جلوی صورت زین و با سرگرمی گفت
+اره ددی تحریک شدی؟ چون پسر خوبی نبودم میخواستی ببیت رو تنبیه کنی؟ عاح ددی چقدر سکسی...

زین چشماشو روی هم فشار داد صورتش از خشم قرمز شده بود. اما چیزی به هری نگفت؛ هم کلام شدن اون تخم جن چیزی جز سردرد بیشتر و بدتر نداشت.
~خدا لعنتت کنه لویی! این چه نوع سرطانی بود انداختی وسط زندگی کوفتیم!

DEFECTWhere stories live. Discover now