part 36

854 169 276
                                    

سلام سلام قشنگای من😎
چطورین؟

من این روزا کلی کار سرم ریخته و حسابی تو استرسم، اما حیفم اومد اپ دیر بشه🥺

امیدوارم این پارت رو دوست داشته باشین👻

وت و کامنت فراموش نشه💫💭

لاو یو ال🌻🖤

●○●○●○●○●○●○●○●○

نتونست بگیرتش پشت لیامی که داشت برای لئو غذا حاضر میکرد پناه گرفت، باعث شد مرد بزرگتر از حرکت باایسته. با لبخند بزرگی که پشتش هزاران وعده وعید بود به پسرک تخسی که داشت براش زبون نشون میداد گفت
-هری عزیزم من عجله دارم.

هری انگشت فاکش رو به مرد نشون داد برخلاف کارش با لحن مظلومی گفت
+لی میبینی اذیتم میکنه! بهش بگو بره سرکارش، مرد نباید علاف بشه!

لیام همونطوری که غذای آبکی که مشخص نبود چیه هم میزد سعی کرد میانه رو بگیره.
×برای CA خواستنت؟
لویی سری تکون داد سعی کرد نفساشو منظم کنه.
-اره؛ زین اونجاست؟
×اره! یک ساعت پیش رفت؛ تو هم عجله کن.

سری به نشونه ی تایید حرفاش تکون داد،خودشم عجله داشت ولی نمیشد قبل از سرجا نشوندن پسری که چشاش از شیطنت می درخشید جایی بره‌
-باشه یه لحظه با این بچه تخس چند کلمه حرف بزنم.

همین حین سعی کرد بازوی پسر رو بگیره که هری لیام بدبخت رو هل داد توی بغل لویی؛ اگر کاسه رو نمیگرفت، حتما روی لباس و زمین چپه میشد. هری که دید اوضاع خیته تند تند دست پیش گرفت
+خجالت بکش خیانت میکنی؟ اونم جلو چشمم؟!

لویی لیام بدبختِ وحشت زده رو کناری کشید؛ کاسه اش رو دستش داد. نگاهش ترسناک بود پسرک خیلی زود خودشو باخت، خاطرات بدی از خراب کاری تو آشپز خونه داشت ابدا دلش نمیخواست تکرار بشن. تنبیه قبلی با موفقیت کار خودشو انجام داده بود. مظلومانه گفت
+ببخشید ددی! ببخشید!

لویی نیشخندی زد پر از وعده و وعید؛ دل پسرک ترسیده رو زیر رو کرد.
-بریم اتاق ببخشمت عزیزم.

تند تند سرشو به نشونه ی نه تکون داد؛ نگاه مظلومشو به لیامی که بالاخره به خودش اومده بود دوخت در انتظار کمک! لیام اخمی کرد
×لویی این بچه رو کتک میزنی انقدر ازت میترسه؟

ابدا سوال خوبی نبود تک خنده ی هری هم نشون میداد سوالش مناسب نیست. پسرکش کامل از مود مظلوم خارج شد چون کامان چیزی بهتر از مسخره کردن یه ادم ورجن طور هست‌؟! قبل اینکه پسرک فضولش چیزی بگه لویی تند گفت
-این چه سوالیه اخه! هری از هیچ کس نمیترسه!

پسر سری تکون داد؛ با شیطنت خاصی گفت
-به جز موارد خاصی! مثلا یکی بزنتم! عقل سلیم‌میگه باید ترسید مگه نه ددی؟

DEFECTजहाँ कहानियाँ रहती हैं। अभी खोजें