دستاش رو روی دستای بزرگ شاهزاده گزاشت و با تمام انرژی ک توی بدنش داشت خودش رو عقب کشید ، چشماش پر از اشکش رو به شاهزاده دوخت و جیغ کشید :
_ برایییییی چیییییی بخخخاااطررررر ....اااووونننن ....امممگگگاااا ...رووویییی ...سسسرررررر منننننننن ...دااااددد میکشییی ...و تهههدیدددممم میکنیییی.تنها چیزی ک توی ذهنش میچرخید ، رفتار شاهزاده بخاطر اون امگا بود ، بار اولی نبود ک عصبی میشد و یکی رو به حرف میگرفت ولی ... این بار اولی بود ک شاهزاده بخاطر یکی دیگه همچین کاری باهاش میکنه .
بارها شاهزاده عصبانیتش رو دیده ولی اینبار بخاطر یه پسر امگا ، تهدیدش میکنه و جلوی بقیه غرورش رو خورد میکنه .
لبش رو محکم گاز گرفت و سعی کرد دستای شاهزاده رو ک هرلحظه محکم تر شونه هاش رو فشار میدادن ، از شونه هاش جدا کنه و بدون اینکه توجهی به چشم های شاهزاده ک از عصبانیت برق میزد بکنه ، گفت :
_ مگههههه چه اشتباهههیییی کردمممممم شاهزادهههه ... حقققق دارممممم بخوامممم جووواببب سوااالللممم رو بگیرمممم ...حقققق داررمممم هر جوررییی بخوامممم رفتارررر کنمممم ... چونننن نمیخامممم از تو رووو از دستتتت بدممم جونگکوکککک.
جونگکوک خندهای از روی عصبانیت کرد و دست راستش رو از روی شونه جیمین برداشت و چونهاش رو بین انگشتاش گرفت و سرش رو کمی کج کرد و شمرده شمرده و با عصبانیت از بین دندون های بهم چفت شدهاش غرید :
_کارت ... به ...جایی...رسیده ...ک ...من ..رو بازخواست...میکنی؟
نکنه فکر کردی چون عاشقتم قراره بزارم هر بلایی ک دلت خواست سر بقیه در بیاری؟
درسته قبلا کاری با این رفتارت نداشتم چون از قبل بهت هیچی نگفته بودم ولی اینبار داری از حدت رد میشی جیمین .
چون نمیخوای من رو از دست بدی باید کنترلت رو عین ادم های ولگرد از دست بدی ره ؟چونه جیمین رو ول کرد و بدنش رو روی زمین کوبید ، سریع به شکم خوابوندش و دستاش رو به پشت کمرش اورد و با دست چپش محکم مچ دستای جیمین رو گرفت .
خم شد و بدون توجه به جیغ کشیدن و گریه کردن جیمین کنار گوشش لب زد :
_ اشکال نداره دوباره یادت میدم رفتارت جلوی من چطوری باید باشه .
پایین لباس کیمونوی جیمین رو توی دستش گرفت و تا روی کمرش بالا زد ، دستش رو روی باسنش گزاشت و سیلی محکمی بهش زد ، نیشخندی زد و گفت :
_ خودت رو شل کن جیمینا
جیمین سرش رو کج کرد و از گوشه چشمش با ترس به شاهزاده خیره شد ، هنوز بخاطر رابطه قبل سوراخش کمی ملتهب و دردناک بود ، از طرفی شاهزاده میخاست دیکش رو کامل بدون اماده کردن سوراخش واردش کنه ...؟
سعی کرد دستاش رو از توی دست شاهزاده ازاد کنه و خودش رو محکم تکون داد ولی فقط باعث شد ک شاهزاده سیلی محکم دیگه ای به باسنش بزنه و دست راستش رو زیر شکمش ببره و باسنش رو بیاره بالا .
YOU ARE READING
Accursed | Kookv
FantasyAccursed Genre: Historical..angst..smut..omegavers..mpreg Couple: kookv Sub Couple: kookmin..yoonmin Up Day: Monday خلاصه: تهیونگ به طور خیلییی اتفاقی اولین امگای تاریخه ک با وجود فقر و نداشتن پدر از مادر مریضش نگه داری میکنه. چی میشه اگر توی روز ه...