Part5

466 102 5
                                    

تهیونگ گفت:نترس من تا حالا به کسی دل نبستم جز به تو عشقم از الان به بعدم همینم فقط ظاهر سازی وبس.

مکثی کرد و با پوزخند ادامه داد:بالاخره باید امگای کیوتمون تحت تاثیر قرار بگیره یانه.

جونگکوک خنده کوتاهی کرد و روی شونه تهیونگ زد و گفت:پسره ی لعنتی یعنی شیطان باید بیاد پیشت درس پس بده

تهیونگ خندید و گفت: اختیار داری عزیزم انگشت کوچیکه تو هم نمیشم

کوک سرشو بلند کرد تا جواب تهیونگ رو بده که جیمین دید که داره سمت میز میاد

به پشت سر تهیونگ اشاره کرد و گفت:داره میاد

تهیونگ: اوکی
همزمان با رسیدن جیمین به میز، غذا ها هم رسید. کوک چشمکی به جیمین زد و گفت:ایول چ خوش موقعه

بعد از شام و خداحافظی با کوک به سمت خونه جیمین رفتند و هنگام رسیدن تهیونگ جیمین صدا زد
باشنیدن صدای کوک به اشپزخونه رفت و کوک دید که به جزیره تکیه داده و جام شرابی دستشه و بهش خیره شده و تو فکر فرو رفته

تهیونگ :تو فکری ؟

کوکی :دارم به امشب فکرمیکنم و ملاقاتمون
کوکی:خوشگله و معصوم و بچه اس
تهیونگ :قرار نبود جا بزنیم ما واسه رسیدن به امشب خیلی تلاش کردیم .
ماهم بیگناه بودیم یادت نیست درضمن بالاخره باید بزرگ بشه
جونگکوک:اره بیگناه بودیم ولی اون مقصر مشکلات ما نیست
تهیونگ گفت : نه نیست
ولی ما هم چاره ای نداریم

در ادامه لبخند بدجنسی زد و گفت: تازه بهتر بدست ما با دنیای بیرون اشنا شه حداقل بهش خوش میگذره
جونگوک خندید و گفت :برای همین اخلاقته که دوست دارم یه دلیل هایی میاری که به عقل جن هم نمیرسه
تهیونگ : عزیزدلمی راستی یک گروه میخوام بزنم برای صحبت با سوژه مون و اددت میکنم در جریان باش

جونگکوک : باشه

تهیونگ به کوکی نزدیک شد و جام ازش گرفت و کنار گذاشت

و با دستش صورتش و گرفت و لباش را بوسید و گفت:فکر اون نباش لاو

فکر خودت باش که امشب قراره زیرم باشی.

کوکی بوسه اش جواب داد و تو یه حرکت جا شون عوض و ته روی جزیره نشوند

و اجازه داد الفاش کنترلشو بدست بگیره و گفت:مطمئنی نفس .

بزار کنترلت بدست بگیره.
تهیونگ با پوزخند : لعنتی که بزارم به خاطر عشق شدیدش بهت سواستفاده کنی جی کی
این رابطه سوییچ لاو نوبت توئه
جی کی پوزخندی زد و گفت:اره سوئیت هارت سوییچ هست ولی وقتی جونگکوک باشه ن من
جی کی بعد از گفتن این حرف با ویس الفاش گفت:وی کوچولوی من خودتو به الفات نشون بده
تهیونگ چشاشو باز وبسته کرد و پوزخند زد وگفت:سلام الفا
وی با دیدن بدن لخت جی کی از تخت بلند شد و بی طاقت باکسر جی کیو دراورد و ....

Ice Omega Место, где живут истории. Откройте их для себя