با دیدن بدن لخت جی کی از تخت بلند شد و بی طاقت باکسر جی کیو دراورد و
با چشم های کشیده و براقش به آلت نیمه تحریک جی کی نگاه کرد
زبونش رو به دور لبش کشید و با نیشخند نیم نگاهی به جی کی که لبش رو گاز گرفته بود و نگاهش انتظار رو فریاد میزد کردبهش نزدیک شد لبهاش رو روی آلت جی کی گذاشت
با بوسه ای که روش زد پرش آلتش رو روی لب هاش حس کردلب هاش رو جدا کرد نفس های گرمش به آلت جی کی میخورد و هرلحظه اون رو تحریک تر میکرد
وی زبونش رو روی از پایین تا بالا روش کشید و نوکش رو مک کوتاهی زد
جی کی هیسی از لذت کشید و با صدای سکسی و بمش گفت :_ داری اذیت میکنی بیبی بوی ؟
همش رو بکن تو اون دهن فاکیتو بعد از اتمام حرفش غرشی کرد
وی اما دلش میخواست بیشتر اذیت کنه پس نوک آلت جی کی رو تو دهنش گذاشت و مثل آبنبات مک زد
جی کی خشمگین به موهاش چنگ انداخت اونو از خودش جدا کرد و غرید_لعنتی میدونی بعدش تلافی میکنم نه؟
درست بخوروی پوزخندی زد و گفت :
_فراموش کردی قراره یه بیبی امگا داشته باشیم و دهنش رو دوتایی به فاک بدیم پس فک نکنم وقت تلافی داشته باشی
جی کی آرومتر شد و اونم لبخندی زد و گفت
_فکر کن اون لبهای برجسته و سکسیش رو دور دیکت حلقه کنه و با اون داغی دهنش برات بلوجاب بره
وی تحریک شده از حرف جی کی کل آلتش رو به دهن گرفت و تا آخر وارد دهنش کردجی کی سست شده خودش رو روی تخت ول داد و ناله ی عمیقی کرد
وی لبهاش رو عقب جلو میکرد و هرازگاهی زبونش رو به دور آلت جی کی میچرخوند و باعث پیچش بدنش میشد
جوری میبوسید که انگار قصد کرده بود لب هاش رو از جا بکنه برای بار آخر کام عمیقی از لب هاش گرفت اونو روی تخت به شکم پرت کرد و با لحن دستوریش پیش گوشش زمزمه کرد
بهش نزدیک شد و بوسه ای بهش زد وی ناله ی ریزی کرد و باسنش رو روی لب هاش تکون داد
جی کی با دو دستش اسپنکی به دو طرف باسنش زد
وی ناله هاش بلندتر شد و باسنش رو بالا تر داد جی کی آلتش رو به دست گرفت و بعد از کمی بالا پایین کردن دستش اونو به سوراخ وی نزدیک کردوی وحشت زده خودش رو به جلو پرتاب کرد و گفت :
جی کی کمرش رو گرفت و از پیشروی بیشترش جلوگیری کرد دوباره دیکش رو به سوراخش چسبوند و یه دفعه ای تا آخر واردش شد
وی فریاد بلندی از درد کشید و به گریه افتاد
جی کی لبخندی زد و گفت :_اوه دیدی چی شد بوی ؟
وی که حس میکرد از درد کمرش به دونیم تقسیم شده و سوراخش به شدت میسوخت با صدای دورگه ای جوابش رو داد
جی کی آلتش رو عقب کشید و دوباره عمیق و سریع واردش شد و گفت :
_منتظر اون روزم لاو
و بعد از اتمام حرفش ضربه هاش رو شروع کرد عمیق و سریع ضربه میزد و وی ناله های بلندی میکردفقط درد رو حس میکرد و لذتی نبود اشک هاش روی صورتش میریختن ولی دلخور نبود
_همونجا ..همونجا محکم تر ضربه بزنصدای ناله ها برخورد بدن هاشون تو اتاق پیچیده و عرق روی بدن هاشون نشسته بود
وی از شدت ضربه ها به جلو پرتاب میشد و اگر دست های جی کی به دور کمرش نبود الان کامل روی تخت دراز کشید بود
جی کی آلتش رو از وی بیرون کشید
جی کی دست هاش رو از دور کمرش برداشت وی رو کامل دراز کش کرد و اونها رو دو طرفش ستون کرد
با این حرکت آلت وی به تشک تخت کشیده میشد و اون رو به ارگاسم نزدیک تر میکردتهیونگ با زور خودش رو بالا کشید تا جی کی ازش خارج بشه
جونگکوک با نگاهی پر از پشیمانی گفت:ببخش لاو تو را که میبینه از خود بی خود میشه
تهیونگ گفت:الکی ادای ادمای بیگناه در نیار توهم همین میخوای
شروع به ماساژ کمرش شد و با لبخند مرموزی گفت: لاو به جای انتقام از من به این فکر کن قرار تو سکسای ایندمون یه بیبی موچی به هارد ترین حالت ممکن فاک بدیم جوریکه التماس کنه تمومش کنیم.تهیونگ خنده ای کرد و گفت:این موافقم بدجور منتظر اون لحظه ام بیچاره امگا قراره اولینشو با دو تا از خشن ترین الفا ها بگذرونه اونم وقتی که رحمی و علاقه ای در کار نیست و همزمان قراره ناتش کنن
KAMU SEDANG MEMBACA
Ice Omega
Manusia Serigalaمیگن افسانه برگرفته از واقعیتن این حرف همیشه برام خنده دار بوده میگفتم چرته محضه اما الان بهش رسیدم که نه برگرفته از واقعیت هاست اگه ازم بپرسین چطوری بهش ایمان اوردم فقط یک کلام میگم من خود افسانه ام افسانه ای که مسبب ظهورش مرگ پدر و مادرم و حیل...