Part11

353 101 18
                                    

جیمین:از دست تهکوک
هوبی هیونگ:چرا مگه چی شده
جیمین:امروز ازم خواستن جفت شون بشم
هوبی شوکه گفت :تریسام ؟؟؟
جیمین :اره هیونگ
هوبی :تو چی گفتی ؟!؟قبول کردی ؟؟؟
جیمین : ن هیونگ مگه دیونم با دو آلفای خون خالص گفتم باید فکر کنم
هوبی :خوب کردی مسئله مهمیه
جیمین :اره هیونگ برای همین زنگ زدم بیای دنبالم
هوبی :حالا میخوای چیکار کنی ؟؟
جیمین:فعلا فرار
جلو چشمشون نباشم البته اگه بشه فردا با ته تمرین دارم پس فردا هم ضبط
هوبی : نابغه اینم شد چاره
جیمین :اره هیونگ باید ازشون دور باشم تا بتونم فکرامو جمع کنم مطمئنا تو این دو روز سعی میکنن تحت فشارم بزارن
هوبی :درسته
تو این دو روز تنهات نمیزارم
جیمین:مرسی هیونگ
هوبی :بریم خونه ما فردا از اونجا باهم بریم ؟؟
جیمین :اما وسایلم ؟؟
هوبی :لباس که پیش ما داری هرچی خواستی فردا سر راه برمیداری؟
جیمین:باشه هیونگ بریم

یونگی
با صدای بستن در به راهرو نگاه کرد و با دیدن جیمین گفت :سلام عزیزم خوبی

جیمین : سلام هیونگ خوبم
جیمین سمت یونگی رفت روی کاناپه دراز کشید و سرش رو پاش گذاشت گفت :هیونگ
یونگی :جانم
جیمین :من زیادی با همه صمیمانه رفتار میکنم ؟
یونگی :نه عزیزم چطور
جیمین :پس چطور بخودشون اجازه دادن چنین پیشنهادی بهم بدن
یونگی :چ پیشنهادی عزیزم ؟؟؟
جیمین :اینکه همزمان امگا دوتاشون شم یه رابطه سه نفره فقط بخاطر اینکه امگام و اونا ازم خوششون اومده یعنی انقدر رفتارم بد بوده که بخودشون اجازه دادن بهم پیشنهاد بدن

هوسوک با این حرف جیمین طاقت نیاورد به سمتش رفت و سرشو بوسید و شروع به نوازش موهاش کرد و گفت :نه عزیزم تو یه فرشته بی بالی نفسم
یونگی :هوبی راس میگه تو کار اشتباهی نکردی عزیزم
جیمین :پس چطور بخودشون اجازه دادن به من پیشنهاد نفر سوم یه رابطه بدن
اونم دو الفایی که ادعا میکنن عاشق همن
هوبی : ببین عزیزم الفای خون خالص به محکمی و بی نیازیشون به بقیه و اینکه عاشق حمایت کردن جفت شون هستن معروفن
و اون دوتا هر دو الفا خون خالص از این موضوع مبران چون هر دو شخصیت محکمی دارن این نیاز تو خودشون حس کردن که به گرگ دوست داشتنی و ظریف برای محافظت و دادن عشق بی پایان نیاز دارن
یونگی تو حرف هوبی پرید و گفت:شاید وسیله ای برای داشتن وارث
هوبی :نگو اینجوری یون تهیونگ من سالهاست  میشناسم تا عاشق نشه دنبال یه جفت امگا برای رابطشون نمیگرده
جیمین:اما هیونگ اوکی ته عاشق شده ولی جونگکوک چی ملاقات منو اون بزور ۲ بار میشه حس خوبی به این درخواستشون ندارم .
یونگی :منم همینطور باید در مورد زندگیشون و قصدشون تحقیق کنیم
جیمین ؛ موافقم هیونگ پس به خودت میسپارمش این درخواست زیادی مشکوکه
هوبی :بنظرم زیادی دارین جنایی اش میکنید فقط یه در خواست جفت شدنه
جیمین :ولی چرا من ؟؟
هوبی :چرا تو نه ؟
یونگی :تو همه خصوصیات یه جفت عالی داری زیبایی.تحصیل کرده ای .خانواده ثروتمند و اصیلی داری
هوبی :من بهشون حق میدم انتخابت کنن کاملی تازه اونا هنوز از رایحه خاص ات خبر ندارم اگه بدونن تو رایحه...

نظر و ووت فراموش نشه عزیزان🥰

Ice Omega Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang