Part 18: بوس و بغل آشتی

1.6K 415 497
                                    

به محض دیدن بچه ها که یکی یکی از مدرسه بیرون میومدن، سریع از ماشین بیرون رفت. بکهیون با خنده پیاده شد و دنبالش رفت و بهش چسبید و گفت:"فکر نکن اهمیت میدم که هی ازم فاصله میگیری! برام مهم نیست."

چانیول بی تفاوت بهش نگاه کرد و گفت:"هر کاری خواستی بکن. برای منم مهم نیست."

بکهیون با شیطنت گفت:"هر کاری؟"

چانیول شونه بالا انداخت و به در مدرسه خیره شد ولی با حس انگشتی که یه از پشت به وسط پاش خورد، توی جاش پرید و به بکهیون نگاه کرد و گفت:"چه غلطی کردی؟"

بکهیون با پوزخند بهش نگاه کرد و گفت:"پسری رو که بهش حس مالکیت دارم، انگشت کردم."

چانیول عصبانی بهش نگاه کرد و تا خواست چیزی بگه، صدای لی یول رو شنید:"بابا."

لی یول دست هانا رو گرفته بود و با ذوق سمتشون میومد. با دیدن بکهیون گفت:"آجوشی، تو هم اومدی؟"

بکهیون سری تکون داد و گفت:"آره. رفته بودم پیش بابات، باهاش حرف بزنم و بعد اومدیم اینجا."

هانا با ذوق گفت:"با هم آشتی شدید؟"

بکهیون و چانیول همزمان جواب دادن، بکهیون گفت «آره» و چانیول گفت «نه». لی یول با بغض گفت:"یعنی آره یا نه؟"

چانیول گفت:"نه پسرم. آشتی نشدیم."

بکهیون با پوزخند نگاهش کرد و گفت:"ولی من حس میکنم آشتی شدیم... هنوزم حسش میکنم."

و لبهاش رو لمس کرد. چانیول عصبی چشمهاش رو بست و گفت:"بریم بچه ها؟"

هانا گفت:"میشه بیرون ناهار بخوریم؟ من امروز هوس پیتزا کردم."

و مثل پاپی به باباش و چانیول نگاه کرد. بکهیون گفت:"چرا نمیشه. امروز میریم پیتزا میخوریم."

چانیول گفت:"شرمنده من امروز سرم شلوغه و نمیتونم."

لی یول گفت:"ولی بابا بدون تو منم نمیرم."

و دست باباش رو فشار داد. چانیول با عذاب وجدان بهش نگاه کرد و بکهیون گفت:"میریم دفتر چانیول و اونجا با هم پیتزا میخوریم، خوبه؟ اونجوری هم چانیول به کارش میرسه و هم دور هم پیتزا میخوریم."

هانا و لی یول با ذوق دست زدن و گفتن:"عالیه."

لی یول گفت:"عالیه بابا مگه نه؟"

چانیول به پسرش لبخند زد و موهاش رو نوازش کرد و بعد به بکهیون چشم غره رفت و گفت:"بریم."

و همه سمت ماشین حرکت کردن. وقتی نشستن، چانیول گفت:"فقط قول بدید دست به برگه های من نزنید و توی شرکت شلوغ نکنید."

بچه ها سر تکون دادن و هانا یهویی گفت:"آجوشی میتونم اون عکسه رو به بابام نشون بدم؟"

چانیول متعجب گفت:"کدوم عکس؟"

Fathers' problems (Completed)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang