سری برای کریستین تکون داد و برگه های زیر دستش رو جا به جا کرد
با لرزیدن موبایلش همون طور که به حرف های اون وراج گوش میداد به نام افتاده روی صفحه موبایل نگاه کرد
با شناخت تماس گیرنده دستش رو سمت کریستین گرفت تا سکوت کنه و تماس رو وصل کرد
+ قربان
- میشنوم
+ برادرت..
+ مگه خودم زبون ندارم؟ خودم میتونستم زنگ بزنم
صدای خش خشی اومد و بعد صدای یوهان توی فضا پیچید
+ هیونگ من میخوام بیام شرکت
- خبریه؟
+ میخوام کریستین رو ببینم
کریستین سرش رو بلند کرد و سوالی به تهیونگ نگاه کرد
- کریستین کار داره.
+ هیووونگ اگر اجازه نمیدی من بیام بگو کریستین بیاد
با اشاره دست جیمین سرش رو بلند کرد و نگاهش کرد، متوجه منظور جیمین شد و آهی کشید
- خیلی خب بیا
+ بفرما دیدی ضایع شدی؟!
جیمین با صدای آروم به کارهای یوهان خندید و تهیونگ با نفس عمیقی تماس رو قطع کرد دستی داخل موهاش کشید و سری برای کریستین تکون داد تا ادامه بده
برای یوهان و افکارش زمان دیگه ای برای فکر کردن داشت و الان مهم تر از اون کارهای شرکت بود
- پس میگی مدل جدید میخوایم؟
+ درسته روند کار داره زیادی قدیمی میشه، شرکت نیاز داره تا نیروهای جدید جذب کنه
- پیشنهادی داری؟
اینبار جیمین بود که جواب داد
+ به نظرم بهتره برای جذب مدل فراخوان بدیم ولی نه جذب مدل های پر تجربه
تهیونگ سری تکون داد و دوباره سوال پرسید
- نیاز به چند مدل داریم؟
+ من و جیمین چند تا نکته رو بررسی کردیم و نظر جین رو هم پرسیدیم به نظر ما 10 تا مدل که 6 نفر اون ها حرفه ای و 4 نفر دیگه مبتدی باشند و فراخوان مربوط به 50 شرکت کننده باشه
پسر نکته هایی که لازم بود رو یادداشت کرد و به اون سه نفر نگاه انداخت
- پس اطلاعیه بزن این روزها سرم شلوغه اما قرار نیست سخت گیری نکنم فقط در نظر بگیرید از میون انتخابی های مبتدی، گزینه خالی بگذارید
جیمین با کنجکاوی پرسید
+ کسی رو قراره معرفی کنی؟
در تایید سوال جیمین سری تکون داد
DU LIEST GERADE
Son Of The Moon🌙
Fanfiction𝑁𝑎𝑚𝑒 ↠ 𝐒𝐨𝐧 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐨𝐧 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒 ↠Angest ,CrossOver ,Drama , Fantasy ,Romance ,Supernatural 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒↠ vkook 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟 ↠ Amaris 𝑈𝑝 𝑡𝑖𝑚𝑒↠ Saturday - دنبال شیطان میگردی؟ + آره.. اما نگفتی تو کی هستی؟ - من؟! من کسی هستم که...