چند قدم به جلو برداشت و دستش رو به یقه پیراهنش رسوند
- باز نیست؟
از آینه چشم غرهای به پسر رفت و از روی تخت بلند شد و به سمتش رفت
دستش رو روی شونهاش گذاشت و زمزمه کرد
+ بچرخ
با طمانینه چرخید و به چهره متفکر پسر نگاه کرد
+ به نظر من یه دکمه دیگه رو هم باز کن
چشمهاش رو گرد کرد و قدمی به عقب برداشت
- هیونگ
پسر با خنده ضربه آرومی به سرش زد
+ مگه دختری که بخوای بابت دیده شدن قفسه سینهت خجالت بکشی؟ لعنتی تو باید این هیکل رو برای همه به نمایش در بیاری
- اما آخه تو قرار شام؟
شونهای بالا انداخت و گفت:
+ بهترین راه برای دل تهیونگ بردنه
اعتراض آمیز نالید
- هیونگ اونی که درخواست شام داده من نیستم، پس نمیشه گفت که قصد بردن دل آقای کیم رو دارم ما فقط قراره شام بخوریم اونم بخاطر معاملمونه
و پسر مثل تمام ساعتهای پیشین با بدجنسی خندید
+ شاید به هتل کشید
جونگکوک پوفی کشید و دستش رو به سمت موهاش برد که با فریاد جیمین میونِ راه ایستاد
+ جئون فاکینگ جونگکوک جرئت نکن دست به موهات بزنی
پسر با آهی دستش رو پایین انداخت و دوباره به سمت آینه چرخید که ضربهای به در خورد و بعد از اون یوهان وارد اتاق شد
+ هیونگ ماشین منتظرته
نفس عمیقی کشید و سر تکون داد و با برداشتن موبایلش از اتاق خارج شد
یوهان هنوز از اتفاقی که افتاده بود بهت زده و گیج بود، دقیقا یادش بود که وقتی از شرکت برگشته بود با چهرهای بیحالت گفته بود که تهیونگ اون رو به شام دعوت کرده
یوهان فکر میکرد فقط خودش متعجبه اما وقتی نگاهی به بقیه انداخته بود متوجه بهت زدگی همه اعضای خانواده شده بود
هیچ کس باور نمیکرد که تهیونگ از جونگکوک درخواست شام کرده نه بخاطر اینکه تهیونگ خیلی بالاتر از پسر بود نه! بلکه فقط و فقط بخاطر مشکل پسر اونها این فکر رو میکردند
اونها همگی میدونستد که تهیونگ نسبت به هر صدایی حساسه، پس چطور میخواست با جونگکوک قرار شام داشته باشه؟
جیمین زودتر از همه به خودش اومده بود و جونگکوک رو به اتاق برده بود تا پسر رو آماده کنه یا به عبارتی کاری کنه که روی نروِ پسر بره
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Son Of The Moon🌙
Hayran Kurgu𝑁𝑎𝑚𝑒 ↠ 𝐒𝐨𝐧 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐨𝐧 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒 ↠Angest ,CrossOver ,Drama , Fantasy ,Romance ,Supernatural 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒↠ vkook 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟 ↠ Amaris 𝑈𝑝 𝑡𝑖𝑚𝑒↠ Saturday - دنبال شیطان میگردی؟ + آره.. اما نگفتی تو کی هستی؟ - من؟! من کسی هستم که...