Part 22

16 2 0
                                    

با قدم های آروم به سمت اتاق حرکت کرد و در رو به همون آرومی قدم هاش باز کرد

اتاق تو هاله ای از تاریکی قرار داشت و هر دو پسر مثل زوجی عاشق بهم چسبیده بودند و قفسه سینه شون به آرومی بالا و پایین می­‌شد

جیمین آروم به اون دو تا پسر خندید و به سمتشون قدم برداشت

+ هی پسرا بیدار شید

با ندیدن واکنشی ازشون دست هاش رو به کمرش زد و این بار صداش رو بلند تر کرد

+ جونگ­کوک، یوهان بیدار شید، مدرسه دیر میشه

جونگ­کوک خوب آلود هومی گفت و بدون باز کردن چشم هاش دستِ جیمین رو گرفت و کشید و پسر یکه خورده به جلو پرتاب شد و روی هر دو نفر افتاد و صدای آخِ دردناکِ یوهان بلند شد

- بخواب چیمی

جیمین نفس عمیقی  کشید و خودش رو به سختی میونِ دو تا پسر جا کرد و دست هاش رو دور اون دو موجود دوست داشتنی حلقه کرد

جیمین تمامِ دیشب رو بیدار بود و برای پسر و اتفاقات زندگیش غصه خورده بود و حتی یه جاهایی به گریه افتاده بود اما گریه اش برای دردهای پسر نبود بلکه برای کاری بود که انجام می‌داد

تهیونگ اون رو وادار کرده بود تا جونگ­کوک رو بخاطر شباهتش به هیونگِ مورد علاقه اش تحت تاثیر قرار بده و این جیمینِ مهربون و خوش قلب رو بیش از حد اذیت می
‌کرد

با چرخیدن جونگ­کوک به سمتش، از فکر بیرون اومد و لبخندی بزرگ به پسر زد و به چشم های خمار از خوابِ جونگ­کوک نگاه کرد

- دونگهان می­‌گفت رئیس هر پکی قدرتِ خاصِ خودش رو داره

جیمین سوالی ابرویی بالا انداخت و گفت:

+ چطور؟

- میخوام بدونم کدومشون قدرتِ تخریبِ مدرسه رو داره

و صدای خش دارِ یوهان از طرفی دیگه تو گوش هر دو پیچید

+ برای پیدا کردنش بهت کمک می‌کنم

جیمین بلند به غرغرهای دو تا پسر خندید و هر دو رو به خودش فشرد درست بود که بخاطر سلطه تهیونگ مجبور به خیلی کارها شده بود اما مهرِ جونگ­کوک واقعا به دلِ جیمین افتاده بود

+ هیونگ له شدم

با فریاد یوهان لبخند بزرگی زد و به سمت پسر خم شد و گونه اش رو به دندون گرفت و صدای آخ و اوخ یوهان دوباره تو اتاق پیچید

+ بهتره بلند بشید شما که نمی‌خواید گذرتون به نگهبانِ مدرسه بیفته؟

جونگ­کوک به خودش لرزید و گفت:

- فکر می­‌کردم تو این مدرسه از این آدم ها نداریم ولی انگار اشتباه می­‌کردم

جیمین سری تکون داد و با خنده گفت:

Son Of The Moon🌙Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin