تمامِ زمان از بی هوش شدنِ جونگکوک تا درمان زخمِ به وجود اومده روی پیشونیش، تهیونگ طولِ اتاق رو با قدم هایی نگران طی می کرد و اصلا به نگاه های کنجکاو و متعجب سهون اهمیت نمیداد
اون فقط از سهون میخواست بشنوه که حالِ جونگکوک خوبه تا بعد به سراغِ برادرش بره و اون رو بابت این کار مواخذه کنه
اون همین الانش هم میدونست که تو ذهن جونگکوک چه حرف ها و ایده هایی در حالِ چرخشِ و محض رضای خدا ممکن بود بعد از به هوش اومدنش همه چیز رو به هم بریزه
تهیونگ نمیدونست تویِ ذهنِ برادرش چه چیزهایی چرخیده که تصمیم گرفته اون طور همه چیز رو برای جونگکوک توضیح بده
"باید برادرم رو هم مانعِ خودم حساب کنم؟"
فکر مثلِ تیری توی سرِ تهیونگ گذاشت و قلبِ نامجونی که خوب به افکارش واقف بود به درد اومد
اون نمیخواست با برادرش دشمن بشه یا حتی مانع نقشه هاش بشه، اون فقط میخواست از مرگِ یونگی جلوگیری کنه
+ تا یکی، دو ساعتِ دیگه به هوش میاد
پسر با صدای خسته سهون قدم هاش رو متوقف کرد و به سمتش چرخید
نگاهی به جسمِ جونگکوک کرد و با دیدن باندی روی پیشونی پسر ناخودآگاه قلبش به لرزه در اومد
+ ممنون سهون میتونی تنهامون بذاری؟
سهون سری برای نامجون تکون داد و با نیم نگاهی به تهیونگ و جونگکوک از اتاق خارج شد
- برو بیرون هیونگ
نامجون نگاهِ مرددی به تهیونگ کرد و صندلی رو به سمت تختی که جونگکوک رویِ اون بود، برد و کنارش توقف کرد
+ یونگی داشت میمرد
تهیونگ توجه ای به حرفِ برادرش نکرد و همچنان به جونگکوک خیره بود و این نامجون رو بیش از حد اذیت میکرد
+ من فقط بخشی از حقیقت رو بهش گفتم
این بار بلاخره تهیونگ نگاهش رو به برادری که با ناراحتی نگاهش میکرد داد
- حقیقت؟ این حقیقت کوفتی چیه که همتون ازش حرف میزنید؟ هان؟چیه؟
نامجون اخمی کرد و به برادرش تنها نگاه کرد اون تمامِ این مدت منتظر همین انفجار تهیونگ بود
اشاره ای به تخت کرد و با پوزخندی زمزمه کرد
- حقیقتی که میخواید بهش بگید چیه؟ این که دلیلِ این حال و روزش منم؟ منی که حتی نمیشناسه؟چی میخواستی بهش بگی هیونگ؟ میخواستی بهش بگی من از رویِ عمد یونگی و کریس رو فرستادم تا اون رو بکشند و به این دنیا بفرستند؟
میخواستی تمام این مدت این ها رو بهش بگی و گفتی الان دردت چیه؟
نامجون زبونش رو روی لب های خشکش کشید و زمزمه کرد
ESTÁS LEYENDO
Son Of The Moon🌙
Fanfic𝑁𝑎𝑚𝑒 ↠ 𝐒𝐨𝐧 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐨𝐧 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒 ↠Angest ,CrossOver ,Drama , Fantasy ,Romance ,Supernatural 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒↠ vkook 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟 ↠ Amaris 𝑈𝑝 𝑡𝑖𝑚𝑒↠ Saturday - دنبال شیطان میگردی؟ + آره.. اما نگفتی تو کی هستی؟ - من؟! من کسی هستم که...