Part 23

16 3 0
                                    

تمامِ زمان از بی هوش شدنِ جونگ­کوک تا درمان زخمِ به وجود اومده روی پیشونیش، تهیونگ طولِ اتاق رو با قدم هایی نگران طی می کرد و اصلا به نگاه های کنجکاو و متعجب سهون اهمیت نمی­‌داد

اون فقط از سهون می‌خواست بشنوه که حالِ جونگ­کوک خوبه تا بعد به سراغِ برادرش بره و اون رو بابت این کار مواخذه کنه

اون همین الانش هم می‌دونست که تو ذهن جونگ­کوک چه حرف ها و ایده هایی در حالِ چرخشِ و محض رضای خدا ممکن بود بعد از به هوش اومدنش همه چیز رو به هم بریزه

تهیونگ نمی­‌دونست تویِ ذهنِ برادرش چه چیزهایی چرخیده که تصمیم گرفته اون طور همه چیز رو برای جونگ­کوک توضیح بده

"باید برادرم رو هم مانعِ خودم حساب کنم؟"

فکر مثلِ تیری توی سرِ تهیونگ گذاشت و قلبِ نامجونی که خوب به افکارش واقف بود به درد اومد

اون نمی­‌خواست با برادرش دشمن بشه یا حتی مانع نقشه هاش بشه، اون فقط می­‌خواست از مرگِ یونگی جلوگیری کنه

+ تا یکی، دو ساعتِ دیگه به هوش میاد

پسر با صدای خسته سهون قدم هاش رو متوقف کرد و به سمتش چرخید

نگاهی به جسمِ جونگ­کوک کرد و با دیدن باندی روی پیشونی پسر ناخودآگاه قلبش به لرزه در اومد

+ ممنون سهون می‌تونی تنهامون بذاری؟

سهون سری برای نامجون تکون داد و با نیم نگاهی به تهیونگ و جونگ­کوک از اتاق خارج شد

- برو بیرون هیونگ

نامجون نگاهِ مرددی به تهیونگ کرد و صندلی رو به سمت تختی که جونگ­کوک رویِ اون بود، برد و کنارش توقف کرد

+ یونگی داشت می‌مرد

تهیونگ توجه ای به حرفِ برادرش نکرد و همچنان به جونگ­کوک خیره بود و این نامجون رو بیش از حد اذیت می­‌کرد

+ من فقط بخشی از حقیقت رو بهش گفتم

این بار بلاخره تهیونگ نگاهش رو به برادری که با ناراحتی نگاهش می­‌کرد داد

- حقیقت؟ این حقیقت کوفتی چیه که همتون ازش حرف می‌زنید؟ هان؟چیه؟

نامجون اخمی کرد و به برادرش تنها نگاه کرد اون تمامِ این مدت منتظر همین انفجار تهیونگ بود

اشاره ای به تخت کرد و با پوزخندی زمزمه کرد

- حقیقتی که می‌خواید بهش بگید چیه؟ این که دلیلِ این حال و روزش منم؟ منی که حتی نمی‌شناسه؟چی می‌خواستی بهش بگی هیونگ؟ می‌خواستی بهش بگی من از رویِ عمد یونگی و کریس رو فرستادم تا اون رو بکشند و به این دنیا بفرستند؟

می‌خواستی تمام این مدت این ها رو بهش بگی و گفتی الان دردت چیه؟

نامجون زبونش رو روی لب های خشکش کشید و زمزمه کرد

Son Of The Moon🌙Donde viven las historias. Descúbrelo ahora