با قدم های آروم وارد شد و برای پرستارهایی که تمامِ این مدت با اون کشیش آشنا بودند سری از روی احترام خم کرد با ورود به بخش مراقبت‌ها نفس عمیقی کشید و به سمت اتاقی که این چند ماه خونه دوم همه اطرافیانش شده بود حرکت کرد
با رسیدن به اتاق نگاهی به داخل انداخت و با دیدن جیمین نفس عمیقی کشید و وارد شد با صدای در، جیمین نگاهش رو از کتابی که توی دستش بود گرفت و کلمات توی دهنش موند
نگاهش رو به سهون داد و سلامی کرد
+ خیلی وقته اینجایی؟
+ نه، بکهیون تازه رفته
با قدم های آهسته به سمت دیگه تخت رفت و روی صندلی نشست و به چهره رنگ پریده پسر نگاه کرد
+ نیم ساعت پیش دکترش اینجا بود
بدون اینکه نگاهش رو از پسر بگیره سری تکون داد تا ادامه بده
+ می‌گفت تا به حال همچین موردی نداشتند، وضعیت جونگکوک هیچ تغییری نمی‌کنه، تو علم پزشکی نمی‌دونند به بیماری مثل اون چی بگند کما رفته؟ مرگ مغزی شده؟ زندگی نباتی؟
مکثی کرد و با بغضی که توی گلوش نشسته بود ادامه داد
+ مگه میشه کسی این همه مدت بیهوش باشه و تمام اعضای بدنش به درستی کار کنه اما واکنشی نشون نده؟ اون هوشیاره، بدنش داره به درستی کار می‌کنه، فقط مشکل از زخمشه که هنوز خوب نشده اما مگه زخمش روی شکمش نیست؟ پس چرا مغزش واکنشی نشون نمیده؟
سهون که از وسطای حرف جیمین بلند شده بود، خودش رو به پسر رسوند و دست های پسر رو گرفت و اون رو مجبور کرد تا نگاهش رو از جونگکوک بگیره
+ هیشش آروم باش میخوای باز حالت بد بشه؟
پلکی زد و اشک هاش روی صورتش چکیدند و بدنش از گریه لرزید
+ جونگکوک خوب میشه
+ اگه نشد چی؟ اگه تا آخر عمر اینطوری موند چی؟
سهون زبونش رو روی لب هاش کشید و به چشم های گریون پسر نگاه کرد
دلش می.خواست حرف‌هایی که شنیده رو به جیمین بگه شاید کمی حال پسر خوب بشه اما نمی‌تونست اون هنوز خودش از حرف‌هایی که به گوشش رسیده بود گیج و مبهوت بود اما مگر می‌تونست برای اثبات دروغ و راست بودنشون کاری بکنه؟
با باز شدن یک دفعه ای در نگاه اشکی جیمین و درمونده سهون به سمت کسی که با نفس های منقطع تو چهارچوب در ایستاده بود برگشت
یونگی با چشم‌هایی که دو دو می‌زد به جیمین و بعد از اون جونگکوک نگاه کرد
+ جونگکوک رو دیدم
چشم‌های سهون گرد شد و با رها کردن دست‌های جیمین از جا بلند شد
+ منظورت چیه؟
ВЫ ЧИТАЕТЕ
Son Of The Moon🌙
Фанфик𝑁𝑎𝑚𝑒 ↠ 𝐒𝐨𝐧 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐨𝐧 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒 ↠Angest ,CrossOver ,Drama , Fantasy ,Romance ,Supernatural 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒↠ vkook 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟 ↠ Amaris 𝑈𝑝 𝑡𝑖𝑚𝑒↠ Saturday - دنبال شیطان میگردی؟ + آره.. اما نگفتی تو کی هستی؟ - من؟! من کسی هستم که...
