قلنج انگشتهاش رو دونه دونه به صدا در آورد و نگاه بیحسش به تهیونگ و زنی که الهه ماه نامیده شده بود، خیره بود.
+ هیونگ
سرش رو با تردید چرخوند و به یوهان نگاه کرد.
+ خوبی؟
آب دهنش رو فرو داد و متوجه خشکی دهانش شد.
- میشه یکم آب بدی؟
پسر کوچکتر سریع سر تکون داد و درب بطری که دستش بود رو باز کرد و اون رو داخل دست پسر بزرگتر گذاشت
دست دیگهاش رو آرومی روی کمرش کشید و زمزمه کرد
+ همه چیز خوب پیش میره هیونگ.
جونگکوک درحالی که محتویات بطری رو مینوشید از گوشه چشم به پسر نگاه کرد و نفس عمیقی کشید.
بعد از اینکه مطمئن شد هیچ قطرهای داخل بطری وجود نداره، دستش رو پایین آورد و دستش رو روی قلبش کشید.
جیمین درحالی که با دو دختری که چند روز پیش تو بازار ملاقات کرده بود صحبت میکرد هر چند لحظه یک بار نگاهش رو به تهیونگ و جونگکوک میداد.
پسر بزرگتر سری تکون داد و به سمت جونگکوک چرخید و لبخندی به چشمهای نگرانش زد
+ من اینجا رو خلوت میکنم اما خودم هستم
تهیونگ برای زن سری تکون داد و با قدمهای آروم به جونگکوکی که با هر قدمش بیشتر میلرزید نزدیک شد.
با نزدیک شدن بهش یوهان سرش رو بلند کرد و با چشمهایی نگران به برادرش نگاه کرد
+ با الهه ماه برو
یوهان با تردید سر تکون داد و با فشردن شونه جونگکوک از جا بلند شد و پشت سر جیمین حرکت کرد
تهیونگ دستش رو برای پسر دراز کرد و با منتظر نگاهش کرد
مسلما برای پیوند باید عجله میکردند اما تهیونگ برای جونگکوک همیشه صبور بود و اگر قرار بود ساعتها زمان ببره تهیونگ مشکلی نداشت
+ نمیخوای همراهیم کنی؟
- نمیشه همینطوری یه وردی بخونی پیوند کامل بشه؟
گوشه چشمهای تهیونگ از خنده چین خورد و آروم روی یکی از زانوهاش نشست تا هم قد پسر کوچکتر بشه
+ مگه من جادوگرم بچه؟
آهی کشید و سرش رو به شونه پسر تکیه داد
- چرا نگفته بودید این مرحله انقدر سخته
تهیونگ آروم خندید و دستش رو پشت کمر پسر کشید
+ سخت نیست. فقط چشمهات رو ببند و گوشهات رو بگیر
سرش رو از شونه پسر جدا کرد و نگاه ناآرومش رو به چشمهای مهربون پسر دوخت.
VOUS LISEZ
Son Of The Moon🌙
Fanfiction𝑁𝑎𝑚𝑒 ↠ 𝐒𝐨𝐧 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐦𝐨𝐨𝐧 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒 ↠Angest ,CrossOver ,Drama , Fantasy ,Romance ,Supernatural 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒↠ vkook 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟 ↠ Amaris 𝑈𝑝 𝑡𝑖𝑚𝑒↠ Saturday - دنبال شیطان میگردی؟ + آره.. اما نگفتی تو کی هستی؟ - من؟! من کسی هستم که...